
تَخْرُجُ عُصْفورَهٌ مِنْ عُشّها فی مَزرَعَهٍ کَبیرَهٍ وَ تَقولُ لِفِراخِها:
(گنجشکی از لانه اش در کشتزاری بزرگ بیرون میآید و به جوجههایش میگوید.)
«یا فرِاخی، عَلیَکُنَّ بِمُراقَبَهِ حَرَکاتِ صاحِبِ الْمَزرَعَهِ. ماذا یَقولُ وَ یَفعَلُ.»
(ای جوجهها، باید مراقب کارهای مزرعه دار باشید. چه میگوید و چه میکند.)
الَفَرْخُ الْأوَّلُ: صاحِبُ المَزرَعَهِ مَعَ جارِه یَذهَبانِ إلی شَجَرَتَینِ وَ یَجلِسانِ بَینَهُما.
(جوجه یکم: زمین دار با همسایه اش به سوی دو درخت میرود و میان آن دو مینشینند.)
الَفَرْخُ الثاّنی: زَوجَهُ صاحِبِ المَزرَعَهِ وَ جارَتُها تَذهَبانِ إلی نَفْسِ الشَّجَرَتَینِ.
(جوجه دوم: همسر زمین دار و همسایه اش به سوی همان دو درخت میروند.)
اَلْفَرْخُ الثّالِثُ: اَلْجیرانُ یَجلِسونَ عَلَی الْیَمینِ.
(جوجه سوم: همسایگان مرد سمت راست مینشینند.)
اَلْفَرْخُ الْأوَّلُ: اَلْجاراتُ یَجْلِسْنَ عَلَی الْیَسارِ.
(جوجه یکم: همسایگان زن سمت چپ مینشینند.)
اَلْفَرْخُ الثّانی: مَا الْخَبَرُ؟ ماذا یَفعَلونَ؟ أَ هذِه ضیافَهٌ؟
(جوجه یکم: چه خبر؟ چه میکنید؟ آیا این مهمانی است.)
اَلْفَرْخُ الثّالِثُ: اَلنِّساءُ یَجلِبْنَ الطَّعامَ وَ الْخُبْزَ وَ یَجلِسْنَ جَنْبَ الْمائِدَهِ.
(جوجه سوم: زنان خوراک و نان میآورند و کنار سفره مینشینند.)
اَلْفَرْخُ الْأوَّلُ: اَلرِّجالُ یَجمَعونَ الْحَطَبَ وَ یَجلِبونَ الْماءَ وَ بَعْدَ ذلِکَ یَلْعَبونَ.
(جوجه یکم: مردان هیزم گرد میآورند و آب میآورند و پس از آن بازی میکنند.)
تَرجِعُ الْأُمُّ وَ تَسْأَلُ فِراخَها: ماذا حَدَثَ؟
(مادر بازمیگردد و از جوجهها میپرسد: چه شد؟)
اَلْفَرْخُ الثّانی: صاحِبُ الْمَزرَعَهِ طَلَبَ الْمُساعَدَهَ مِنْ جیرانِهِ لِجَمْعِ الْقَمْح.ِ عَلیَنا بِالفِرارِ.
(جوجه دوم: زمین دار از همسایگانش برای جمع گندم یاری خواست. باید بگریزیم.)
أُمُّ الْفِراخِ: لا؛ نَحْنُ فی أَمانٍ فی عُشِّنا.
(مادر جوجهها: نه؛ ما در آشیانه مان در امانیم.)
فِی الْیَومِ الثّانی تَخْرُجُ الْعُصْفورَهُ مِنَ الْعُشِّ وَ تَقولُ لِفِراخِها:
(روز دوم گنجشک از لانه بیرون میرود و به جوجههایش میگوید:)
«عَلَیکُنَّ بِالْمُراقَبَهِ؛ إضاعَهُ الْفُرصَه غُصَّهٌ.»
(باید [همه چیز را] بپایید؛ از دست دادن فرصت اندوهآور است.)
بَعْدَ رُجوعِ الْأُمِّ قالَ الْفَرْخُ الثّالِثُ:
(پس از بازگشت مادر جوجه سوم گفت:)
«صاحِبُ الْمَزرَعَهِ طَلَبَ الْمُساعَدَهَ مِنْ أَقْرِبائِهِ لِجَمْعِ الْمَحصولِ. عَلَینا بِالْفِرارِ.» (زمین دار برای جمع کشت از خویشاوندانش یاری خواست. باید بگریزیم.)
أُمُّ الْفِراخِ: نَحنُ فی أَمانٍ. (مادر جوجهها: ما در امانیم.)
فِی الْیَومِ الثّالِثِ: (روز سوم:)
اَلْفِراخُ: سَمِعْنا أَنَّ صاحِبَ الْمَزرَعَهِ یَقولُ: «سَأَبدَأُ بِجَمْعِ الْقَمحِ بِنَفْسی غَداً.»
(جوجهها: شنیدیم که زمین دار میگوید: من خودم فردا شروع به جمع گندم میکنم.)
خافَتْ أُمُّ الْفِراخِ وَ قالَتْ: «اَلْآنَ عَلَینا بِالْمُهاجَرَهِ.»
(مادر جوجهها ترسید و گفت: اکنون باید بکوچیم.)
اَلْفِراخُ یَسْأَلْنَ أُمَّهُنَّ: «لِماذا عَلَینا بِالْمُهاجَرَهِ؟! هوَ وَحیدٌ وَ بِلا صَدیقٍ».
(جوجهها از مادرشان میپرسند: «چرا باید بکوچیم؟ او تنهاست و بدون دوست.»)
اَلْأُمّ: عِندَما یَعْتَمِدُ الْإنسانُ عَلی غَیرِه؛ لا یَفعَلُ شَیئاً مُهِمّاً؛
(مادر: هنگامیکه آدمی به دیگران اعتماد میکند، کار ارزنده ای انجام نمیدهد.)
وَ عِنْدَما یَعْتَمِدُ عَلی نَفْسِهِ؛ یَقدِرُ عَلی کُلِّ شَیءٍ.
(هنگامی که به خودش تکیه میکند، بر هر کاری تواناست.)



فعل مضارع ( ٧)
اَلْفِعلُ الْمُضارِعُ ( یَفْعَلونَ ، یَفْعَلْنَ ، یَفْعَلانِ ، تَفْعَلانِ)

ماذا یَفعَلونَ؟ (چه میکنید؟) ماذا یَرفَعنَ؟ (چه را بالا میبرند؟)
هُمْ یَحصُدونَ الْقَمْحَ. (ایشان گندم درو میکنند.) هُنَّ یَرفَعنَ جوَائزِهُنَّ. (ایشان جایزههایشان را بالا میبرند.)

إلیٰ أَینَ یَذهَبانِ؟ (کجا میروند؟) أ هُما تَکتُبانِ فِی الدَّفتَرِ؟ (آیا آن دو در دفتر [چیزی] مینویسند؟)
هُما یَذهَبانِ إلیٰ بَیتِهِما. (آن دو به خانه شان میروند؟) لا؛ هُما تَنظُرانِ إلیٰ صورَتَینِ. (نه؛ آن دو به دو عکس نگاه میکنند؟)

فنّ ترجمه
به دو جمله زیر دقتّ کنید.
الف) أنَتمُا تَعْمَلانِ جَیِّداً. شما به خوبی کار می کنید.
ب) هُما تَعْمَلانِ جَیِّداً. آنها به خوبی کار می کنند.
از کجا بدانیم معنای «تَعْمَلانِ» چیست؟
با توجّه به قاعده ای که خواندید؛ این جملهها را ترجمه کنید.
١- هاتانِ الْبنْتانِ تَکْتُبانِ واجِبَهمُا؛ أ أنَتمُا تَکْتُبانِ أَیضاً؟ (آن دو دختر تکلیفشان را مینویسند. آیا شما دو نفر هم [تکلیفتان را] مینویسید؟)
٢- هُما جارَتانِ نظَیفَتانِ. إنَّهمُا تَغسِلانِ ساحهَ البَیتِ. أ أنَتمُا تَعرِفانِهِما؟ (آن دو، همسایگان پاکیزهای اند. آن دو حیاط خانه را میشویند. آیا شما دو نفر آن دو را میشناسید؟)





اَلتَّمارین
اَلتَّمْرینُ الْأَوَّلُ:
با مراجعه به متن درس پاسخ درست کدام است؟
۱- لمِاذا طلَبَ صاحِبُ الْمَزرَعَهِ الْمُساعَدَهَ؟ (چرا زمین دار یاری خواست؟)
● لِجَمع مَحصولِ الْقَمْح. (برای جمع کشت گندم.) ○ لِلضّیافَهِ تَحْتَ الشَّجَرهِ. (برای مهمانی زیر درخت.)
۲- مَتی یَقْدِرُ الْإنْسانُ عَلی کُلِّ شَیءٍ؟ (کی آدمی بر هر کاری تواناست؟)
○ عِنْدَما یعَتَمِدُ علَیَ الآخَرینَ. (هنگامی که به دیگران تکیه میکند.) ● عِنْدَما یَعْتَمِدُ عَلی نَفْسِهِ. (هنگامی که به خودش تکیه میکند.)
۳- فی أیِّ یَومٍ خافتْ أمُّ الفِراخ مِن صاحِبِ المَزرَعَهِ؟ (چه روزی مادر جوجهها از زمین دار ترسید؟)
● عِنْدَما بَدَأَ بِجَمْعِ الْمَحصولِ بِنَفْسِهِ. (هنگامی که او خودش آغاز به جمع کشت کرد.) ○ عِنْدَما طَلَبَ الْمُساعَدَهَ مِنْ أَقْرِبائِهِ. (هنگامی که از خویشاوندانش یاری خواست.)
۴- کَمْ عَدَدُ الْفِراخِ؟ (جوجهها چندتایند؟)
● ثَلاثَهٌ. (سه تا) سِتَّهٌ. (شش تا)
۵٫ هَلْ کانَت الْمَزرَعَهُ صَغیرَهً؟ (آیا کشتزار کوچک بود؟)
○ نعَم؛ کانتْ صَغیرَهً. (آری؛ کوچک بود.) ● لا؛ کانَتْ کَبیرَهً. (نه؛ بزرگ بود.)
اَلتَّمْرینُ الثّانی:
جملههای زیر را ترجمه کنید؛ سپس زیر فعل مضارع خط بکشید.
۱- ألا إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَلکِنَّ أ کثَرَهُم لا یَعلَمونَ. (هان، همانا نوید خداوند حق است؛ اما بیشتر ایشان نمیدانند.)
۲- هذانِ الفَلّاحانِ یَزْرَعانِ الرُّزَّ فِی الرَّبیعِ. (این دو کشاورز در بهار برنج کشت میکنند.)
۳- أُولئِکَ الْجاراتُ یَرْجِعْنَ مِنَ الضّیافَهِ. (آن همسایهها از میهمانی بازمیگردند.)
۴- هاتانِ الطِّفْلَتانِ تَلْعَبانِ بَیْنَ الْأشْجارِ. (این دو کودک میان درختان بازی میکنند.)
۵- هاتانِ الْجارَتانِ تَذهَبانِ إلَی الضّیافَهِ. (این دو همسایه به میهمانی میروند.)
۶- إلی أَینَ تَذهَبانِ، أَیَّتُهَا الْجارَتانِ؟ (کجا میروید؛ ای همسایگان؟)
اَلتَّمْرینُ الثّالِثُ:
جملههای زیر را با توجّه به تصویر ترجمه کنید.

یَکتُبُ أُولئِکَ الْمُجاهِدونَ رَسائِلَ. تَخْدِمُ هؤُلاءِ الْمُجاهِداتُ لِنَصرِ وَطَنِهِنَّ.
(آن کوشندگان نامههایی مینویسند.) (این کوشندگان زن برای یاری میهنشان خدمت میکنند.)

ماذا یَزرَعونَ؟ (چه کشت میکنند؟) ماذا یَجْمَعانِ؟ (چه گرد میآورند؟)
یَزرَعونَ الْقَمْحَ. (گندم کشت میکنند.) یَجْمَعانِ الْبُرتُقالَ. (پرتقال گرد میآورند.)


اَلتَّمْرینُ الرّابِعُ:
ترجمه کنید.
ما رَجَعوا | برنگشتند | لا یَرْجِعونَ | برنمیگردند |
قَدَرا | توانستند | یَقْدِرانِ | میتوانند |
یَصْدُقْنَ | راست میگویند | صَدَقْنَ | راست گفتند |
یَأْمُرانِ | دستور میدهند | سَوفَ یَأمُرانِ | دستور خواهند داد |
ما نَظَرتُنَّ | نگاه نکردید | لا تَنْظُرْنَ | نگاه نمیکنید |
اَلتَّمْرینُ الْخامِسُ:
گزینه مناسب را انتخاب کنید.
۱- هاتانِ الْبِنتانِ الْعاقِلَتانِ…………………. واجِبَهُما. (این دو دختر خردمندند تکلیفشان را مینویسند.) ○ تَکتُبونَ ● تَکتُبانِ
۲- اَلطُّلّابُ سَـ ……………………… إلَی الصُّفوفِ غَداً. (دانش آموزان فردا به کلاسها خواهند رفت.) ● یَرجِعونَ ○ رَجَعَتا
۳- اَلْمُسافِرانِ ……………………… إلَی الْفُندُقِ أَمْسِ. (دو رهسپار دیروز به مهمانسرا رفتند.) ○ تَذهَبونَ ● ذَهَبا
۴- اَلطّالِباتُ ………………… حَولَ عِلْمِ الْکیمیاءِ. (دانش آموزان درباره دانش شیمی پرسش میکنند.) ● یَسأَلْنَ ○ یسَألُ
اَلتَّمْرینُ السّادِسُ:
در گروههای دو نفره مکالمه کنید.
۱- هَل عُشُّ عُصفورٍ فی مَدرَسَتکِمُ (مَدرَسَتکُنَّ)؟ (آیا در دبستانتان آشیانه گنجشک هست؟)
– نعَم، عُشّ فی مَدرِسَتنا. (آری؛ لانه ای در مدرسه ما هست.)
۲- کمَ مُعَلمِّاً عِندَکَ؟ (کَم مُعَلِّمَهً عِندَکِ؟) (چند آموزگار دارید؟) – سبعه. (هفت تا.)
۳- لمِاذا تَحضُر (تَحْضُرینَ) فِی المَدرَسَهِ؟ (چرا در دبستان حاضر میشوی؟) – للمُطالعَه. (برای مطالعه)
۴- مَتی ترَجِعُ (تَرجِعینَ) إلیَ البْیَتِ؟ (کی به خانه بازمیگردی؟) – فی الساعه الثالثه. (ساعت سه)
۵- أَینَ تَأکُلُ (تأَکلُینَ) الطَّعامَ؟ (کجا خوراک میخوری؟) – تأکل الطعام فی بیتی. (در خانه ام خوراک میخورم.)
ساختار درس عربی دوم تا هشتم
عربی | فارسی | عربی | فارسی |
أنَا أَسمَعُ | من می شنوم | نَحنُ نَسمَعُ | ما می شنویم |
أنتَ تَسمَعُ أنتِ تَسمَعینَ | تو می شنوی | أنتُم تَسمَعونَ أنتُنَّ تَسمَعْنَ | شما می شنوید |
هوَ یَسمَعُ هیَ تَسمَعُ | او می شنود | هُم یَسمَعونَ هُنَّ یَسمَعْنَ هُما یَسمَعانِ هُما تَسمَعانِ | آنها می شنوند |



نورُ السَّماءِ
بخوانید و ترجمه کنید.
۱- إنّی رَأیْتُ أحَدَعَشَرَ کَوکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأیْتُهُم لی ساجِدینَ.
(من یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که سجده کنندگان به من بودند.)
۲- وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ.
(سربلندی برای خدا، فرستاده اش و برای گروندگان است؛ اما دورویان نمیدانند.)
۳- لا یَعلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأرض الغَیبَ إِلَّا اللهُ.
(هیچ کس در آسمانها و زمین نهانیها را نمیداند مگر خداوند.)
۴- إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ. (همانا گروندگان برادرند.)
اَلْقُرآنیّات
۱- ما هو أوّلُ مکَانٍ نزَلَ فیه القْرُآنُ الکْرَیم؟ (نخستین جایی که در آن قرآن ارزنده فرود آمد کجا بود؟)
– غار حَرا فی مَکّه المکرَّمَه. (غار حرا در مکه ارزشمند.)
۲- أیُّ سورَه مَعروفهٌ بِـ «أُمّ القرآن»؟ (چه سوره ای شناخته شده به «مادر قرآن» است؟)
– سورَهُ الْحَمد. (سوره حمد)
۳- مَن هوَ أوّل مقتول فی الأرض و لماذا؟ (نخستین کشته در زمین کیست و چرا؟)
– إنَّهُ هابیلُ، وَ هوَ مَقتولٌ بِسَببِ حَسَدِ أخیهِ قابیل. (همانا او هابیل است. او به خاطر رشک برادرش قابیل کشته شد.)




