۱- نمونههای زیر، به صورتی که بین دو هلال تقطیع شده اند، با کدام اختیار شاعری مطابقت دارند؟
نوای نی | آرزوی خوب | دل پاک | بازی دهر |
U – – – | – U – – – U | U – – U | – U – U U |
U – U – تغییر کمیت مصوّت کوتاه ← بلند | – U – U – U تغییر کمیت مصوّت کوتاه ← بلند | U – U U تغییر کمیت مصوّت کوتاه ← بلند | – – U – U تغییر کمیت مصوّت بلند←کوتاه |
۲- پس از تقطیع هجایی ابیات زیر، هجاهای معادل در دو مصراع یک بیت را مقایسه کنید و اگر اختلافی هست نوع اختیار شاعری را تعیین کنید.
الف) راستی آموز بسی جو فروش / هست در این شهر که گندم نماست (پروین اعتصامی)
خط عروضی: راستی یاموز بَسی جُوْ فُروش / هَست دَرین شَهر کِ گَندُم نِماست
(مصراع نخست؛ هجای سوم: تغییر کمیت مصوت؛ بلند به کوتاه / مصراع نخست و دوم؛ هجای چهارم: حذف همزه)
پایههای آوایی | را س تی یا | مو ز بَ سی | جُوْ فُ روش |
پایههای آوایی | هَسـ ت دَ رین | شَهـ ر کِ گَن | دُم نِ ماست |
نشانههای هجایی | – U U – | – U U – | -U- |
وزن | مُفتَعِلُن | مُفتَعِلُن | فاعلن |
ب) نبینی باغبان چون گل بکارد / چه مایه غم خورد تا گل برآرد (فخرالدین اسعد گرگانی)
خط عروضی: نَبینی باغِبان چُن گُل بِکارَد / چِ مایِ غَم خُرد تا گل بَرارَد
(مصراع دوم؛ هجای سوم: تغییر کمیت مصوّت / هجای دهم: حذف همزه)
پایههای آوایی | نَ بی نی با | غِ بان چُن گل | بِ کا رَد |
پایههای آوایی | چِ ما یِ غَم | خُ رَد تا گُل | بَ را رَد |
نشانههای هجایی | – – – U | – – – U | – – U |
وزن | مَفاعیلُن | مَفاعیلُن | مَفاعی(فَعولُن) |
پ) غمش در نهان خانه دل نشیند / به نازی که لیلی به محمل نشیند (طبیب اصفهانی)
خط عروضی: غَمَش دَر نَهان خانِ یِ دِل نِشینَد / بِ نازی کِ لِیلی بِ مَحمِل نِشینَد
(هجای هشتم مصراع نخست: تغییر کمیت مصوّت)
پایههای آوایی | غَ مَش دَر | نَ هان خا | نِ یِ دِل | نِ شی نَد |
پایههای آوایی | بِ نا زی | کِ لِی لی | بِ مَح مِل | نِ شی ند |
نشانههای هجایی | – – U | – – U | – – U | – – U |
وزن | فَعولُن | فَعولُن | فَعولُن | فَعولُن |
ت) گر از این منزل ویران به سوی خانه روم / دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم (حافظ)
خط عروضی: گَرَزین مَنزِلِ ویران بِ سُیِ خانِ رَوَم / دِگَرانجا کِ رَوَم عاقلُ فَرزانِ رَوَم
(هجای دوم و سوم مصراع نخست: حذف همزه / هجای دهم و یازدهم مصراع نخست: تغییر کمیت مصوّت/ هجای سوم مصراع دوم: حذف همزه)
پایههای آوایی | گَ رَ زین مَن | زِ لِ وی ران | بِ سو یِ خا | نِ رَ وَم |
پایههای آوایی | دِ گَ ران جا | کِ رَ وَم عا | قِ لُ فَر زا | نِ رَ وَم |
نشانههای هجایی | – – U U | – – U U | – – U U | – U U |
وزن | فَعِلاتُن | فَعِلاتُن | فَعِلاتُن | فَعِلُن |
ث) من و تو غافلیم و ماه و خورشید / بر این گردون گردان نیست غافل (منوچهری)
خط عروضی: مَنُ تُ غافِلیمُ ماهُ خُرشید / بَرین گَردونِ گَردان نیست غافِل
(هجای دوم و سوم مصراع نخست: تغییر کمیت مصوّت / هجای دوم مصراع دوم: حذف همزه)
پایههای آوایی | مَ نُ تُ غا | فِ لی مُ ما | هُ خُر شید |
پایههای آوایی | بَ رین گَر دو | نِ گر دان نیـ | س غا فِل |
نشانههای هجایی | – – – U | – – – U | – – U |
وزن | مَفاعیلُن | مَفاعیلُن | مفاعی(فَعولُن) |
۳- در ابیات زیر آرایههای لف و نشر، تضاد و متناقضنِما را مشخص کنید.
الف) گر ندیدی قبض و بسط عشق را در یک بساط / گریه مینا نگر خندیدن ساغر ببین (فروغی بسطامی) قبض: گرفتگی / بسط: گشایش «نهایی شهریور ۹۸»
لف۱: قبض ، لف۲: بسط / نشر۱: گریه مینا ، نشر۲: خندیدن ساغر (مرتّب) / تضاد: قبض، بسط؛ گریه، خندیدن
ب) دو کس دشمن مُلک و دیناند: پادشاه بی حلم و زاهد بی علم. (گلستان سعدی) حلم: بردبار / زاهد: پرهیزگار
لف۱: دشمن ملک، لف۲: دین / نشر۱: پادشاه بی حلم ، نشر۲: زاهد بی علم (مرتّب)
پ) روز از برم چو رفتی، شب آمدی به خوابم / این است اگر کسی را عمری بُوَد دوباره (کلیم کاشانی؛ همدانی( بُوَد: باشد
تضاد: روز، شب؛ رفتی، آمدی
ت) مرا نصیب غم آمد به شادی همه عالم / چرا که از همه عالم محبّت تو گزیدم (مهرداد اوستا)
تضاد: غم، شادی
ث) چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش / هیچ دانا زین معمّا در جهان آگاه نیست (حافظ) «نهایی دی ۹۹»
متناقضنما: سقف ساده بسیارنقش (پارچه ساده نمیتواند بسیارنقش باشد.)
ج) آب آتش فروز، عشق آمد / آتش آبسوز، عشق آمد (سنایی) «نهایی دی ۹۸»
متناقضنما: آب آتش فروز(آب نمیتواند آتش را بیفروزد.)؛ آتش آب سوز(آتش نمیتواند آب را بسوزاند.) / تضاد: آب، آتش
۴ـ متن زیر را از کتاب «چرند و پرند» دهخدا از نظر ویژگیهای زبانی دوره بیداری بررسی نمایید. «نهایی، بزرگسال شهریور ۹۹»
«باری، چه دردسر بدهم؟ آن قدر گفت و گفت و گفت تا ما را به این کار واداشت. حالا که میبیند آن روی کار بالاست، دست و پایش را گم کرده، تمام آن حرفها یادش رفته. تا یک فرّاش قرمزپوش میبیند، دلش میتپد. تا به یک ژاندارم چشمش میافتد، رنگش میپرد. هی میگوید: امان از همنشین بد.»
قلمرو زبانی: واژهها و ترکیب عربی ناآشنا کم است / نثر ساده و قابل فهم و دور از تعابیر پیچیده و به زبان محاورهای و عامیانه نزدیک است / ترکیب دستوری کلام و جملهها درست تر و با طبیعت زبان هم آهنگتر است. / واژه فرانسوی «ژاندارم» در آن به کاررفته است. / در آن از جملات کوتاه و کنایی استفاده شده است.