لحن و آهنگ خواندن، مهم ترین فرایند تأثیرگذار به هر اثر ادبی هنری است. منظورِ ما از «لحن» فضاسازی در بافتار آوایی سخن است. لحن، گرفتن نبض متن است. وقتی خواننده در هنگام خواندن متن، خود را در فضای حسی عاطفی اثر می یابد، در واقع با آن همراه و هم حس می شود. این ایجاد هم سویی و هم حسیِ با متن، سبب می گردد که خواننده، خود را با خوی و منش قهرمان اثر یا جریان متن، همراه و یکسان ببیند و در خود، دگرگونی و تحوّلی احساس کند.
لحن حماسی
حماسه به معنای دلاوری و شجاعت است؛ کسی که شعر حماسی را می خواند، باید به گونه ای بخواند که این دلاوری ها را از راه گوش به شنونده منتقل کند. پس لحن حماسی، لحنی کوبنده و استوار است.
لحن داستانی-روایی
داستان، قصّه و حکایت، تعریف کردن و بازگویی صمیمانهٔ روایتی، با آهنگی نرم و ملایم است، به گونه ای که شنونده یا از آن، پند آموزد و یا تحت تأثیر قرار گیرد. آغاز چنین لحنی از روزگاران گذشته در قصّه خوانی ها معمولاً با عبارت یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود» همراه می شد.
لحن گفت وگو (مناظره/ پرسش و پاسخ)
گفت وگوها انواع مختلفی دارند:
۱- مناظره: در مناظرهٔ مکتوب، معمولاً لحن پرسش کننده، تند و محکم، به دور از خردگرایی و همراه با فخرفروشی است. در حالی که لحن پاسخ دهنده، همواره آرام و متین و توأم با خردورزی است.
۲- رجزخوانی: که معمولاً دو نفره است، هریک با لحنی حماسی به شرح دلاوری ها و نژاد و افتخارات خود می پردازند، مانند رستم و اسفندیار یا رستم و اشکبوس در شاهنامهٔ فردوسی.
۳- گفت وگوی عادی: گفت وگوهای عادی را می توان به دسته های مختلفی تقسیم کرد. این گفت وگوها با توجّه به فضای داستان ها و عواطف موجود در آنها شکل و لحن خاصّ خود را می یابند.
لحن طنز
طنز از قدیم در نظم و نثر فارسی رایج بوده و بیشتر در قالب حکایت، خودنمایی کرده است. طنزها معمولاً در پایان به نتیجه می رسند و خواننده را تحت تأثیر قرار می دهند و می خندانند.
لحن میهنی
سرودهٔ وطنیه، که به آن مام وطن یا میهنی نیز می گویند، شعری است که در وصف میهن، سروده می شود و شاعر در آن می کوشد تا با تحریک احساسات ملّی گرایانه و وطن دوستانهٔ مخاطبان خود، آنان را به پاسداری و محافظت از کشورشان برانگیزاند.
لحن ستایشی
ستایش مخصوص خداوند است و شاعر یا نویسنده در سروده یا نوشتهٔ خود، خداوند را که خالق بی همتا، قادر بی نظیر و صاحب الطاف فراوان است، می ستاید.
لحن مدحی
مدح، نوشته ای درباره انسان است که شاعر از طریق آن، با کوچک تر دانستن خود در مقابل ممدوح، به توصیف او می پردازد.
لحن تعلیمی (اندرزی)
این لحن که به لحن اندرزی نیز موسوم است، تلاش می کند با بیانی آرام و آهسته، در دل شنونده نفوذ کند و نکات مهم خوب زیستن را به مخاطب خود یادآور می شود.
لحن مناجات (نیایشی)
مناجات به معنی راز و نیاز گفتن و نیایش با خداوند است. انسان در این مناجات خود را بسیار کوچک فرض می کند و آنچه را که در حضور دیگران نمی تواند بیان کند، با آه و زاری یا شکر و سپاس به زبان می آورد.
لحن توصیفی
توصیف یعنی وصف کردن و بیان جزئیات و ویژگی ها یا آوردن صفات و قیدهای حالت پیاپی برای چیزهایی که قرار است برای شنونده، بازگو کنیم. گفت آورد از کتاب راهنمای معلم علوم و فنون ادبی ۱
لحن تغزلی
شعر تغزلی، شعری است که با احساسات و عواطف انسان سروکار دارد.در این گونه متن ها خواننده باید با ظرافت تمام ، نهایت احساس را به مخاطب منتقل کند . بیان او بایستی نرم و لطیف باشد و کلام آهنگین و تأثیر گذار ادا شود. خواننده با کشش های آوایی ،آن هم به صورت لطیف ،برتأثیر خوانش خود بیفزاید.
درادبیات تغزلی در اوج هستیم ولی در ادبیات نمایشی ضعیف هستیم.
واکاوی لحن در کتاب فارسی نهم
سیاست آموزشی کتابهای درسی فارسی در دوره اول متوسطه در بین مهارتهای خوانداری، بیشتر بر ویژگیهای گفتاری و روایی زبان فارسی مانند لحن، تکیه و خرده مهارتهای دیگر استوار است. این رویکرد تازه به محتوای آموزشی، از نقاط قوت کتابهای درسی در حال حاضر است. در طول دوره متوسطه اول، دانشآموزان به تدریج با انواع لحن و نحوه بهکارگیری آنها آشنا میشوند. این رویکرد تازه به کتاب فارسی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که زمینه درک درست را در روند یاددهی- یادگیری فراهم میسازد.
در کتابهای فارسی دوره اول متوسطه، یعنی از پایه هفتم تا نهم، پرداختن به لحن و آشنایی دانشآموزان با آن به صورت تدریجی آغاز میشود و در پایه نهم به اوج خود میرسد. شناخت انواع جملههای پرسشی، عاطفی، امری و خبری نیازمند درک درستی از مفهوم لحن هر یک از این جملههاست. در درسهای دیگر کتاب فارسی در این پایه نیز کمابیش با مقوله لحن بهصورت غیرمستقیم سر و کار داریم.
ستایش
این درس نوعی تحمیدیه یا حمد و ستایش خداست. در سنتهای دینی، حمد و ستایش الهی در آغاز هر کار، ضروری است؛ چنانکه، پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «کل امرٍ ذی بال لم یبدء ببسمالله فهو ابتر»؛ هر کاری که با نام خداوند شروع نشود، ناتمام است. از این رو، آغاز این کتاب نیز با ذکر نام و یاد خداوند آراسته شده است.
در سنت ادبی و فرهنگی ما معمولاً هر کتاب و نوشتهای با تحمیدیه و ستایش پروردگار آغاز میشود و با نیایش به فرجام میرسد. در این نوشته، بر این تأکید شده است که با نگاه عمیق و خردگرایانه به پدیدههای گوناگون آفرینش میتوان به شناخت خداوند دست یافت. لحن مناسب خوانش اینگونه متنها (تحمیدیه و ستایش) متواضعانه همراه با آهنگی ملایم است.
درس اول: آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
شعر «آفرینش همه تنبیه خداوند دل است» از بخش مواعظ کلیات سعدی انتخاب شده است. اصل شعر، ۴۳ بیت دارد که بهصورت خلاصه در کتاب درسی آمده است. به شعرهای حکمی، «مواعظ» میگویند که شامل اندرز و پند و نصیحتاند. گاه مواعظ در شعر به شیوه غیرمستقیم در قالب داستان، حکایت و گاه به صورت مستقیم در قالب قصیده- غزل و قطعه بیان میشوند. نگارنده، نمونههایی از ابیات این درس را بررسی کرده است.
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار / خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است / دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان، همه در تسبیحاند / نه همه مستمعی، فهم کند این اسرار
در آغاز قصیده، لحن شاعر متواضعانه و ستایشی است اما او در ابیات پنجم تا دهم، لحن پرسشی را به کار گرفته است:
خبرت هست که مرغان سحر میگویند: / آخر ای خفته، سر از خوابِ جهالت بردار
تا کی آخر چو بنفشه، سر غفلت در پیش؟ / حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
شاعر، در ابیات پایانی با مخاطب قرار دادن خویش، به نوعی خود را با مخاطب آغاز غزل همراه و یکی نشان میدهد؛ گویی توصیههای غزل خطاب به خودِ اوست. لحن غالب در ابیات پایانی به نوعی تعلیمی و متواضعانه و همراه با شکرگزاری پروردگار است.
نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است / شکرِ اِنعام تو هرگز نکند شکرگزار
سعدیا، راستروان گوی سعادت بردند / راستی کن که به منزل نرسد کجرفتار
در مجموع، لحن سعدی در این قصیده ستایشی، مشفقانه و تعلیمی است. چون قصیده سعدی در فصل زیبایی آفرینش آمده، برای تحقق اهداف فصل لازم است شیوهها و مهارتهای بهرهگیری از نعمتهای خداوند و چگونگی ستایش، حمد و شکرگزاری از نعمتها، تبیین و تحلیل شود.
درس دوم: عجایب صنع حقتعالی
این درس از کتاب «کیمیای سعادت» امام محمد غزالی به فراخور دانشآموزان پایه نهم متوسطه انتخاب شده است. لحن غالب متن، تعلیمی است؛ نویسنده به حکم آموزههای قرآنی نظیر «فلینظر الانسان الی طعامه» (عبس/۲۴) پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد؛ «فلینظر الانسان ممّ خلق» (الطارق/ ۵) پس انسان باید با تأمل بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؟۱ و … فراگیرندگان را به خوب دیدن و خوب اندیشیدن درباره آفریدههای خداوند فرا میخواند. بر این اساس، در پایان درس، شعری با عنوان «پرواز» از نیما یوشیج آمده است که فراگیرندگان باید آن را حفظ کنند. نگارنده سعی دارد درباره عنصر لحن در شعر پرواز نیز توضیحاتی بدهد.
در پیله تا به کی بر خویشتن تنی؟ / پرسید کرم را، مرغ از فروتنی
تا چند منزوی، در کنج خلوتی؟ / در بسته تا به کی، در محبس تنی؟
در فکر رستنم- پاسخ بداد کرم- / خلوت نشستهام زین روی، منحنی
همسالهای من، پروانگان شدند / جستند از این قفس، گشتند دیدنی
در حبس و خلوتم تا وارَهم به مرگ / یا پر برآورم، بهرِ پریدنی
اینک تو را چه شد، کای مرغ خانگی / کوشش نمیکنی، پرّی نمیزنی؟
این شعر نیمایی، لحن مناظره و عاطفی دارد و به فراخور ابیات از لحن فروتنانه نیز بهره میبرد. بسامد جملات پرسشی، در سخن شاعر بسیار زیاد است. این نوعی لحن اندیشمندانه و توجهبرانگیز به وجود آورده است؛ زیرا در مخاطب نوعی کنجکاوی ایجاد میکند. سپس، پاسخ را بهصورت تفسیری ساده بیان مینماید. نیما در این شعر با بهرهگیری از دو نماد (کرم و مرغ خانگی) و آیین مناظره، پیام خویش را با مخاطبان در میان میگذارد. کرم، نماد شخصیتی است که در پی تحول و ارتقای منش در زندگی خویش است؛ در مقابل، مرغ خانگی که جایگاه اصلی او در بیکران آسمان است، خویشتن خویش را فراموش کرده و به زندگی زمینی دل باخته است. نیما با تیزهوشی در بیت پایانی، مخاطب شعر را با لحن پرسشی- که ناظر بر خودآگاهی و بازگشت به اصل خویش است- به درنگ و تفکر وا میدارد.
در شعر معاصر، با توجه به مخاطبان، بر شخصیتهای شعری و تأثیرپذیری از دیگر انواع ادبی، مانند داستان و نمایشنامه، تأکید شده و توجه خاصی به لحن مبذول گردیده است. نیما یوشیج میگوید: «با زبان هرکس که حرف میزنید کلمات خاص زبان او را به آسانی استعمال کنید. هیچ وحشت نداشته باشید از «وول زدن» یا «لؤلؤ». اولی برای شعر به زبان عامیانه و دومی برای شعر و تئاتر برای بچهها کاملاً متناسب و بجا هستند» (نیما، ۱۳۸۵: ۱۶۴). در جای دیگر میگوید: «چی بگم یک کلمه عامیانه است و در این نوع شعر که سبک نگارش آن عامیانه نیست خوشایند واقع نمیشود. به کار نوعی شعر به سبک عامیانه میخورد» (همان: ۲۲۶). این توصیه نیما نشاندهنده توجه او به لحن شعر است.
درس سوم: مثل آینه، کار و شایستگی
متن درس سوم از دو بخش نظم و نثر شکل گرفته است. بخش اول را آموزههایی تشکیل میدهد که قدرت نقدپذیری نوجوان را با لحنی تعلیمی تقویت میکند. در ادامه، شعری از پروین اعتصامی به بخش اول پیوند میخورد که در هر بیت آن با بیانی آموزنده، مخاطبان نوجوان به بهرهگیری از اندرزهای فرهیختگان تشویق میشوند.
جوانی، گهِ کار و شایستگی است / گهِ خودپسندی و پندار نیست
چو بفروختی، از که خواهی خرید؟ / متاع جوانی به بازار نیست
غنیمت شمر، جز حقیقت مجوی / که باری است فرصت، دگر بار نیست
مپیچ از ره راست، بر راه کج / چو در هست، حاجت به دیوار نیست
ز آزادگان، بردباری و سعی / بیاموز، آموختن عار نیست
به چشم بصیرت به خود در نگر / تو را تا در آیینه، زنگار نیست
همی دانه و خوشه، خروار شد / ز آغاز، که شاگرد هشیار نیست
این قطعه شعر تعلیمی لحنی توصیفی- ترغیبی و اندرزگونه دارد. پروین اعتصامی در این قطعه شعر تلاش میکند جوان را- که ظاهراً شایستگیهای جوانی خودش را درک نمیکند- برانگیزد تا به حقیقت جوانی دست یابد. آغاز قطعه «جوانی» به شایستگی با لحن توصیفی همراه است. در بیت دوم، شاعر با لحن پرسشی سخن میگوید و در ابیات پایانی، دوباره لحن تعلیمی و اندرزگونه را بهکار میگیرد.
در مجموع، لحن پروین اعتصامی در این قطعه به مقتضای تعلیمی بودن قاطعانه است. علاوه بر کاربرد افعال امری در این قطعه، وجود کلمهها و ترکیباتی که مفهوم قطعیت و التزام به همراه دارند، تأییدی بر این مدعاست. واژههایی مانند غنیمت شمر و بیاموز بیانگر این مفهوماند.
درس چهارم: همنشین
متن درس از نوشتهها و سرودههایی تشکیل شده که هر یک متعلق به شاعر، نویسنده، یا شخصیتی برجسته است. هنر نویسنده این بوده که بخشهای متنوع را بهخوبی به هم پیوند داده است؛ بهگونهای که گویی همه این قسمتها از آنِ یک نویسنده است. به این پیوستگی و یکپارچگی در متن «انسجام» میگویند. لحن غالب متن درس، لحنی تعلیمی و آموزشی است و با لحن امری و پرسشی همراه است.
درس ششم: آداب زندگانی
این درس شامل دو بخش است: بخش اول از کتاب قابوسنامه و بخش دوم از کتاب اخلاق ناصری برگزیده شده است. لحن هر دو متن، تعلیمی و آموزشی است و آموزههای خود را در حوزه اندیشههای فرهنگی و رفتارهای مناسب اجتماعی نمایان میسازد.
این دو متن از نثرهای تاریخی و مُرسل زبان فارسی انتخاب شدهاند که اگرچه از نظر زمانی با یکدیگر متفاوتاند، شباهتهایی دارند. برای مثال، جملههای هر دو متن کوتاهاند و اشباع معنی و روانی جملهها را در آنها میتوان مشاهده کرد. این ویژگی بر تأثیر آموزههای متن بر مخاطبان میافزاید.
درس هفتم: پرتوِ امید
متن درس ششم از دو بخش نظم و نثر شکل گرفته است: بخش اول به قلم بهاءالدین خرمشاهی و دارای لحنی آموزشی- تحقیقی است. نقد و طنز، دو عنصر دنیای روان و زبان است، به نقل از کتاب «حافظ نامه» استاد خرمشاهی در پیشانی این درس جای گرفته است.
در بخش دوم با غزلی مشهور از حافظ شیرینگفتار روبهرو هستیم. درونمایه این شعر، امید و توکل به خداوند بزرگ است و لحن تغزلی و غنایی، که با احساسات و عواطف انسانی سر و کار دارد، مناسب خوانش این بخش از درس است.
یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
ای دل غمدیده حالت بِه شود، دل بد مکن / وین سر شوریده باز آید به سامان، غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت / دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
هان مشو نومید! چون واقف نِه ای از سر غیب / باشد اندر پرده بازیهای پنهان، غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند / چون تو را نوح است کشتیبان ز توفان، غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان، غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید / هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور
حافظا، در کنج فقر و خلوت شبهای تار /تا بود وِردت دعا و درسِ قرآن، غم مخور (حافظنامه، ۱۳۹۱: ۸۲۶)
درس هشتم: همزیستی با مامِ میهن
متن درس هفتم را «فریدون اکبری شلدره» نگاشته است و درونمایه و مضمون اصلی و محتوایی آن بر وحدت ملی، همدلی و یکپارچگی فرهنگی تأکید دارد.
لحن متن درس، آمیزهای از لحنهای تعلیمی، توصیفی و حماسی است و خواننده در جایجای آن لازم است آهنگ، تکیه، درنگ و فراز و فرود متن را به درستی رعایت کند تا پیام متن، اثرگذارتر گردد. درس با بیان مفهوم مام میهن آغاز میشود. سپس، با ارائه تمثیلهایی (پیوند مادر با فرزندان، پیوستگیگلهای گوناگون با آب و خاک گلستان) تصویرهایی مناسب برای مخاطب نوجوان میآفریند؛ در ادامه، با ابیاتی از فردوسی بزرگ و سخنان مقام معظم رهبری، بر وحدت و همزیستی ملی تأکید میکند. ایشان بر این باور است که مردم ایران با همه رنگارنگی گویش و لهجه و نژاد، در مسائل ملی همصدایی و اتحاد خیرهکنندهای دارند. نگارنده سعی کرده است با تکیه بر عنصر لحن، شعرخوانی با عنوان «دوراندیشی» را که در پایان درس آمده است مورد تحلیل قرار دهد.
تحلیل شعرخوانی «دوراندیشی» با تکیه بر عنصر لحن
کودکی از جمله آزادگان / رفت برون با دو سه همزادگان
پای چو در راه نهاد آن پسر / پویه همی کرد و درآمد به سر
پایش از آن پویه درآمد زِ دست / مِهر دل و مهره پشتش شکست
شد نفسِ آن دو سه همسال او / تنگتر از حادثه حال او
آنکه و را دوستترین بود گفت: / »در بُن چاهیش بباید نهفت
تا نشود راز چو روز آشکار / تا نشویم از پدرش شرمسار»
عاقبت اندیشترین کودکی / دشمن او بود از ایشان یکی
گفت: «همانا که در این همرهان / صورت این حال نمانَد نهان
چون که مرا زین همه دشمن نهند / تُهمت این واقعه بر من نهند
زی پدرش رفت و خبردار کرد / تا پدرش چاره آن کار کرد
هر که در او جوهر دانایی است / بر همه چیزیش توانایی است
دشمن دانا که غم جان بود / بهتر از آن دوست که نادان بود
این درس از مقالت شانزدهم «مخزنالاسرار» نظامی انتخاب شده است. البته حکایت با این دو بیت ختم میشود:
بند فلک را که تواند گشاد / آنکه بر او پای تواند نهاد
چون ز کموبیش فلک درگذشت / کار نظامی زفلک برگذشت
این مثنوی تعلیمی دارای لحن کلی ترغیبی است. نظامی گنجوی در این مثنوی مخاطب را به دقت در انتخاب دوست و همنشین و بهرهگیری از تفکر و اندیشه و تدبر در کارها دعوت میکند. وی حس کنجکاوی و دقتنظر مخاطب را نسبت به این نکته برمیانگیزد که دوستان دشمنسیرت و دشمنصورتان دوستسیرت بسیارند. آری، دوستان نادان کم از دشمنان انسان نیستند و برعکس، دشمنان دانا، دوستان ناشناخته انساناند. بنابراین، انسان باید در روابط اجتماعی خود همواره حد اعتدال را نگه دارد.
نظامی در تمام ابیات، مشفقانه و نرم سخن میگوید و لحن تعلیمی دارد. در ابیات پایانی این حکایت، ارزش دانایی نیز به مخاطب گوشزد میشود. نظامی توانایی را نتیجه دانایی میداند. این بیت وی، گفته معروف فردوسی را فرا یاد میآورد:
توانا بود هرکه دانا بود / ز دانش دل پیر بُرنا بُود (فردوسی، ۱۳۸۸: ۲)
درس نهم: راز موفقیت
یکی از راههای اثرگذاری بر ذهن و زبان مخاطبان جوان و نوجوان، بیان شرححال و سرگذشت دانشمندان و اندیشمندان عرصه علم و فرهنگ است. در این درس، مخاطبان با بخشی از زندگینامه دو تن از نامآوران این پهنه آشنا میشوند.
متن نخست با لحنی روایی آغاز میشود؛ با توصیف همراه میگردد و با گفتوگو پایان مییابد. رعایت بیان خرده لحن جملههای خبری، پرسشی و عاطفی، متن را زنده و اثرگذار میکند. متن دوم نیز که روایتی مشهور از دانشاندوزی ابوریحان را به تصویر میکشد دارای لحنی روایی است و با حدیثی گرانقدر از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) پایان مییابد.
درس دهم: آرشی دیگر
منظومه «کودکی از جنس نارنجک» سروده محمد گودرزی دهریزی (متولد ۱۳۴۸ تهران) است. شاعر در این منظومه از زاویهای دیگر به موضوع شهادت حسین فهمیده نگریسته است. این درس لحنهای متنوعی دارد اما، لحنِ چیره بر فضای این شعر، که مبین قهرمانیهای یک نوجوان است، لحن حماسی- روایی است. این لحن ترکیبی، کوبنده و استوار است و شعر باید بهگونهای خوانده شود که روح دلاوریها و شجاعت شخصیتهای آن به شنونده انتقال یابد. بخشهایی از این درس را میتوان با لحنهای دیگری مانند لحن توصیفی، لحن روایی، همچنین لحن گزارشی خواند.
جنگ، جنگی نابرابر بود / جنگ، جنگی فوق باور بود
کیسههای خاکی و خونی / خط مرزی را جدا میکرد
دشمن بد عهدِ بیانصاف / با هجوم بیامان خود
مرزها را جابهجا میکرد / از میان آتش و باروت
میوزید از هر طرف، هرجا / تیرهای وحشی و سرکش
شاعر، این واقعه را با لحنی آمیخته به حماسه و اسطوره روایت کرده است؛ چرا که حرکت حسین فهمیده حرکت حماسی است و باید آن را با زبانی توصیفی، روایی و حماسی برای کودک و نوجوان روایت کرد تا تأثیرگذار باشد. لحن توصیفی- حماسی از ویژگیهای خوانش این متن است.
»آی، ای دشمن!
من حسین کوچک ایرانزمینم؛
یک تنه با تانکهاتان در کمینم؛
مثل کوهی آهنینم.«
درس یازدهم: زنِ پارسا
تذکرئالاولیا از نخستین کتابهایی است که در شرح احوال عارفان و صوفیان به فارسی نگاشته شده است. متن «زن پارسا» که از این کتاب برگزیده شده، نثری ساده و روان دارد و برای آشنایی فراگیرندگان با این کتاب سودمند است. به عبارتی، نثر آن نزدیک به «نثر مرسل» است. به تناسب از آیههای قرآن کریم یا عبارتهای قرآنی نیز در آن بهکار رفته است.
بند نخستین درس- که «رابعه» را معرفی میکند- لحن تعلیمی- آموزشی دارد. دیگر بندهای متن، با لحن روایی- داستانی خوانده میشوند و این نکته به هنگام آموزش لازم است مورد توجه قرار گیرد.
درس دوزدهم: پیامآور رحمت
این درس مشتمل بر دو بخش است: بخش نخست از اسلام و جهانی بودن آن سخن میگوید. سپس، به کار سترگ پیامآور رحمت و فرستاده خدا، حضرت محمد(ص)، اشاره میکند. بهره دوم، با سخنان گرانقدر ایشان پی گرفته میشود. لحن بخش نخست، علمی- آموزشی و لحن بخش دوم (ترجمه) روایی- تعلیمی است.
درس سیزدهم: آشنای غریبان، میلاد گُل
متن درس دوازدهم از دو غزل امام خمینی (ره) و قیصر امینپور شکل گرفته است. عنوان شعر آغازین (آشنای غریبان) دارای تناقض (پارادوکس) است که این خود حسن انتخابی است و به امام رضا (ع)، امام غریبان، اشاره دارد.
لحن خوانش غزل، لحنی روایی، آمیخته با بیان عواطف و آرزوهاست. لحن عاطفی، با احساسات، عواطف و خواستهای انسان پیوند دارد و در پهنههای گوناگون نظم و نثر، خود را آشکار میسازد. این لحن در شعر کاربردی گسترده دارد. خواندن متن با این لحن، با کشش آوایی و نرمی آهنگ کلام، تکیه و درنگهای مناسب همراه است.
چشمههای خروشان تو را میشناسد / موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی / ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رُخصت رویش است و طراوت / زین سبب برگ و باران، تو را میشناسند
هم تو گلهای این باغ را میشناسی / هم تمام شهیدان تو را میشناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سرآمد / چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم / کوچههای خراسان تو را میشناسند
عنوان دومین غزل «میلاد گُل»، استعارهای از امام مهدی (عج) است. غزل امام (ره) لحنی شاد، امیددهنده و بشارتآمیز دارد. لحن شاد و شوقانگیز غزل شنونده را به شادی و نشاط فرا میخواند. پس آهنگِ خواندن آن باید بهگونهای باشد که شنونده، شادابی و خوش خبری و بشارت را احساس کند و با حس و حال همراه شود.
میلاد گُل و بهار جان آمد / برخیز که عیدِ میکشان آمد
خاموش مباش زیرِ این خرقه / بر جان جهان، دوباره جان آمد
گلزار ز عیش لاله باران شد / سلطان زمین و آسمان آمد
آماده امر و نهی فرمان باش / هشدار که مُنجی جهان آمد
درس چهاردهم: پیدای پنهان
این درس، گزیدهای از بخشهای مختلف کتاب «توحید مفضّل» است. در بند آغازین درس، سبب نگارش کتاب به فشردگی بیان شده که دارای لحن روایی- آموزشی است.
بخش عمده متن درس که ترجمه سخنان گرانسنگ امام جعفر صادق (ع) است و علامه مجلسی آن را به فارسی برگردانده، دارای لحن تعلیمی است. متن شامل گفتوشنودی است که در یک سوی آن، راهبر و راهنما قرار دارد و در دیگر سو، راهجویی که حقیقت را میطلبد؛ حقیقتی که شگفتیهای آفرینش را از پیکره و اعضا تا روح و روان انسان و شگفتیهای جهان آشکار میسازد.
درس شانزدهم: آرزو
شعر «آرزو» توصیف فضای کلاسی بسیار گرم و تپنده، سرزنده و صمیمی است؛ در این شعر، جز انتخاب مناسب شخصیتها و گفتوگو از زبان آنها، آرزوها و آرمانها نیز مطرح میشود. آنچه شعر را زیباتر میکند، لحن روایی- داستانی و پیوستگی اجزای آن است.
فرایند داستانی این شعر در فضایی رو به تعالی پیش میرود. آنچه سبب شده است حرارت و شوق زیبا زیستن و رستن، پرفروغتر گردد، همانا امید به آینده و داشتن آرزوهای رنگین و افکار شیرین دانشآموزان نسبت به فرداهاست. همان سخنی که در باورهای مردمی هم مشهور است: «انسان با آرزوها و امید به آینده زنده است».
درس هفدهم: شازده کوچولو
نیایش
در خواندن نیایش، خواننده باید خاکسارانه و با شوق و نیاز به درگاه خداوند تضرع کند. لحن او میبایست فروتنانه باشد و آهنگی افتان داشته باشد. از ظرافت و لطافت آهنگ صدا- که متناسب با نیاز اوست- نباید غفلت نمود.
بیا تا برآریم دستی ز دل / که نتوان برآورد فردا ز گل
کریما، به رزق تو پروردهایم / به اِنعام و لطف تو خو کردهایم
چو ما را به دنیا تو کردی عزیز / به عقبی همین چشم داریم نیز
به لطفم بخوان و مران از دَرَم / ندارد به جز آستانت سرم
چراغ یقینم فرا راه دار / ز بد کردنم، دست کوتاهدار
خدایا، به ذلت مران از درم / که صورت نبندد دری دیگرم
مناجات از موضوعات ادبی است و ماهیت غنایی دارد. معمولاً در آن با خداوند راز و نیاز میکنند. همچون سایر آثار ادبی کهن ما که با سنت نیکوی تحمیدیه و منقبت آغاز میشوند و با نیایش، یاد خدا و شکرگزاری از پروردگار به سبب پایان نگارش اثر ادبی، پایان مییابند، «نیایش» زینتبخش این کتاب نیز هست. در حقیقت، تحمیدیه درگاه ورود به پهنه آثار ادبی و نیایش، لنگرگاه و فرودگاه مرکب فکر و قلم صاحبان اندیشه است.
نتیجهگیری
در این پژوهش، ابتدا به ضرورت آشنایی با مقوله لحن در مهارتهای خوانداری اشاراتی کردیم. همچنین لحن را از نظر لغوی و اصطلاحی بهطور تفصیلی تعریف و سپس به دو بخش کلی و موضعی تقسیم کردیم و درباره هرکدام نیز توضیحاتی ارائه نمودیم. در ادامه، عوامل دخیل در ایجاد لحن را برشمردیم و نقشهای زیباییشناختی و ادبی آن را نشان دادیم. سپس، دروس کتاب فارسی را بهصورت تکتک بررسی کردیم و لحن خوانش هر یک را مشخص نمودیم.
سپس، نشان دادیم که یک شاعر چگونه و با چه ابزارهایی میتواند لحن خاصی را به خدمت بگیرد و اندیشهها و عواطف، احساسات گوناگون و تخیلات دور پرواز خود را چنان به دیگران منتقل کند که آنان نیز همان حال او را پیدا کنند. از این رهگذر نیز دانشآموزان را با خوانش درست هر یک از درسهای کتاب فارسی خود بیشتر آشنا کردیم.
اداره آموزش و پرورش