فارسی واژهها، فارسی واژهها در عربی
آیا میتوانید حدس بزنید عبارت زیر ـ که در زبان عربی رایج است ـ چه معنایی دارد؟
مهندس کهربائی
کهرَباء در زبان عربی، تغییریافتۀ واژۀ فارسی کهرُبا است. که کوتاه شدۀ کاه است و رُبا از ربودن ساخته شده است. کهربا صمغ سخت درختان است که با تولید الکتریسیتۀ ساکن، کاه را میرباید (جذب میکند.) عرب زبانان که واژۀ کهربا را از زبان فارسی وام گرفته بودند، آن را به عنوان معادل الکتریسیته به کار بردهاند. از سوی دیگر، فارسی زبانان که برق را قبلا از عربی گرفته و همراه با رعد در ترکیب رعد و برق به کار برده بودند، از برق در معنایی تازه بهره گرفتند و آن را در برابر الکتریسیته گذاشتند. به این ترتیب، زبان فارسی کهربا را به عربی وام داده و برق را از عربی وام گرفته است! بنابراین، مهندس کهربائی در عربی، همان مهندس برق در فارسی است.
البته داستان همین جا پایان نمیگیرد. واژۀ هندسه در زبان عربی برگرفته از اندازه درزبان فارسی است. زبان عربی اندازه را از فارسی وام گرفته و آن را بهصورت هندسه درآورده است. زبان فارسی دوباره هندسه را از عربی بازگردانده و با تلفظ هندسه (در معنای شاخه ای از ریاضیات) به کار گرفته است. همچنین، عربی از هندسه واژۀ مهندس را ساخته است. ما هم مهندس را ـ که ریشۀ فارسی دارد ـ از عربی در زبانمان پذیرفته ایم.
قالب شعری رباعی را شاعران ایرانی پدید آورده اند. این قالب را در فارسی کهن ترانه ودوبیتی هم مینامیدهاند. ۲میدانیم که رباعی وام واژهای عربی است و معنای چهارگانه دارد. ایرانیان با توجه به چهارمصراعی بودن رباعی این نام را از زبان عربی گرفتند و بر قالب شعری خود نهادند. اما عربزبانان با این قالب شعری از طریق نام دوبیتی آشنا شدند و آن را ّ الدوبَیت نامگذاری کردند.
بدین ترتیب، ایرانیان از واژۀ عربی رباعی و عربها از واژۀ فارسی دوبیت بهره میگیرند. در زبان فارسی به پاداشی که علاوه بر دستمزد کسی به او میدهیم، اَنعام میگوییم. ما اِنعام (به معنای بخشش) را از عربی گرفته ایم و به صورت اَنعام درآورده ایم. ولی عرب زبانان واژۀ بخشش را از زبان فارسی به وام گرفته و به شکل بقشیش تغییر داده اند و در همان معنی استفاده می کنند.
۱ـ هم در برق آسمانی و هم در کهربا، جریان الکتریسیته وجود دارد و از اینرو، برگزیدن این دو نام در دو زبان فارسی و عربی، بجا و سنجیده بوده است.
۲ـ امروزه رباعی و دوبیتی نام دو قالب شعری جداگانه در ادب فارسی است.
در زبان عربی، حلیب طازج معنای شیر تازه دارد. واژۀ تازه در زبان میانه (فارسی در دورۀ ساسانی) به صورت تازگ تلفظ می شده است. عرب زبانان تازگ را در همان دوران از فارسی وام گرفته اند و آن را به شکل طازج امروزه هم در زبان خود به کار می برند.
واژۀ برنامه نیز وضعیتی مانند واژۀ تازه داشته است. برنامه از زبان فارسی میانه با تلفظ برنامگ به عربی رفته و معّرب شده است؛ یعنی با صداهای زبان عربی سازگاری یافته است. برنامج معرّب (عربی شدۀ) برنامگ است. در زبان عربی معاصر، وقتی می گویند برنامج المدرسه معنایی جز برنامۀ مدرسه ندارد. عرب زبانان برنامج را جمع بسته و از آن بَرامج را ساخته اند، چنانکه منظور از بَرامج أطفال، برنامه های کودکان است که از شبکه های تلویزیونی یا مانند آن پخش می شود.
یک نمونۀ دیگر از زبان فارسی میانه، واژۀ رواگ است که در فارسی امروز به روا تبدیل شده؛ مانند داناگ که با افتادن حرف پایانی، به شکل دانا به فارسی امروز رسیده است. اما رواگ در دورۀ ساسانی به عربی رفته و به صورت رواج معّرب شده است. عربی از رواج، واژه های رائج و ترویج را ساخته است. این بار نوبت فارسی بوده که این واژه ها را از عربی به قلمرو خود بازگرداند.
ایرانیان قدیم در مهرماه جشنی با شکوه برپا می داشته اند که مهرگان نام داشت. عرب زبانان پس از آشنایی با این جشن، نام آن را به صورت مهرجان از زبان فارسی وام گرفتند و مهرجان را در زبان عربی به معنای هر نوع جشن و در برابر واژۀ بیگانۀ فستیوال (که معادل آن در زبان فارسی جشنواره است) قرار دادند.
می توانیم بگوییم دو زبان فارسی و عربی در درازنای تاریخ، رابطه ای دوسویه داشته اند؛ در سده های پیش از اسلام ـ به ویژه در روزگار ساسانیان که پایتخت ایران، تیسفون (مدائن)، در نزدیکی بغداد کنونی جای داشت و میان ایران و برخی از اعراب روابط بازرگانی برقرار بود ـ زبان عربی انبوهی از واژه های فارسی را به وام گرفت. شمار این وامواژه ها را دستکم 2500 واژه برآورد کرده اند، پس از راهیابی آیین اسلام به ایران و گرویدن ایرانیان به آن، روند وامگیری فارسی از عربی آغاز شد و کمابیش تا صدسال پیش ادامه یافت. به این ترتیب، همسایگی و پیوند دیرینۀ ایرانیان و عرب زبانان، به دادوستد تاریخی میان فارسی و عربی انجامیده و بر پرمایگی و توانایی هر دو زبان افزوده است.
۱ـ رائج را در خط فارسی به صورت «رایج» می نویسیم

