آموزه هفدهم: سپیده دم

نزار قبانی

قلمرو زبانی: مشاهیر: ج مشهور؛ نام آوران، نامداران / ملل: ملت ها

تو را «جنوب» نامیدم / ای که ردای حسین را بر دوش / و خورشید کربلا را در بر داری.

قلمرو زبانی: منظور از جنوب، جنوب فلسطین است / ردا: لباس بلند، جلوباز و بی دکمه / بر: کنار، آغوش / دوش: شانه / قلمرو ادبی: جانبخشی در همه بیتها / ردای حسین را بر دوش داشتن، خورشید کربلا را در بر داشتن:‌ کنایه از ادامه دادن راه امام حسین / خورشید کربلا: استعاره از امام حسین / دوش، بر: تناسب / تلمیح به داستان کربلا / جناس همسان: بر نخست و بر دوم / جناس ناهمسان: در، بر

بازگردانی:‌ ای جنوب فلسطین تو بالاپوش امام حسین را بر شانه انداخته‌ای و کنارت امام حسین است و راه او را ادامه می‌دهی.

پیام: ادامه دادن راه امام حسین.

ای سرخ گل که فداکاری پیشه کردی / ‌ای انقلاب زمین که با انقلاب آسمان برَین / پیوند خورده‌ای

قلمرو زبانی: پیشه: شغل / برین: بالایی / قلمرو ادبی:‌ ای سرخ گل:‌ جانبخشی / سرخ گل، انقلاب زمین:  استعاره از جنوب فلسطین

بازگردانی: فلسطین برای حفظ میهن فداکاری می‌کند و سرچشمه انقلابات است؛ نیز با دگرگونی آسمان پیوند خورده است. (سرنوشت آن را خدا رقم می‌زند.)

پیام: جانفشانی برای میهن

ای سرزمینی کز خاکت / خوشه‌های گندم می‌روید / و پیامبران برمی‌خیزند.

قلمرو زبانی: روییدن: (بن ماضی: رست، بن مضارع: روی) / قلمرو ادبی: گندم:‌ نماد نعمت و حاصلخیزی / خوشه‌های گندم می‌روید: کنایه از اینکه فلسطین حاصل خیز است. / و پیامبران برمی‌خیزند: این سرزمین پیامبرخیز و مقدس است / تلمیح

بازگردانی:‌ ای سرزمینی که حاصلخیزی؛ همچنین منطقه‌ای که بیشتر پیامبران از آن برخاسته اند.

پیام: ستایش میهن.

تو را جنوب نامیدم / ‌ای کشتی‌های صیّادی که مقاومت پیشه کرده‌اید / ‌ای ماهی دریا که مقاومت پیشه کرده‌ای /‌ ای دفترهای شعری که مقاومت پیشه کرده‌اید / ‌ای روزهای عاشورا!

قلمرو زبانی: صیادی: ماهیگیری / پیشه: شغل / مقاومت: پایداری / قلمرو ادبی: کشتی‌های صیّادی:‌ مجاز از ماهی گیران و ملوانان یا جانبخشی /‌ای ماهی دریا: جانبخشی؛ همه فلسطینیان ستیزنده اند / دفترهای شعری: مجاز از سرایندگان مقاومت /‌ای روزهای عاشورا: جانبخشی، تلمیح، اغراق

بازگردانی: همه مردم فلسطین یکپارچه در برابر ستم ایستادگی می‌ورزند.

پیام: ایستادگی همه مردم فلسطین.

تو را جنوب نامیدم / تو را آبها و خوشه‌ها / و ستارۀ غروب نامیدم / تو را سپیده دمی در انتظار زاده شدن / و پیکری در اشتیاق شهادت نامیدم / تو را انقلاب و شگفتی و تغییر نامیدم / تو را پاک و پاکیزه و ارجمند و توانا نامیدم

قلمرو زبانی: پیکر: کالبد، تن، جثّه / قلمرو ادبی: جانبخشی / واژه آرایی:‌ تو را، نامیدم / آب: نماد پاکی / ستاره غروب: نماد درخشش و آگاهی / غروب، سپیده دم: تضاد / تو را آنها و…: تشبیه پنهان

بازگردانی: مردم فلسطین و جنوب لبنان آگاه اند و در انتظار دگرگونی و پیشرفت اند. مردم فلسطین و جنوب لبنان بسیار پاک و ارزشمند و توانایند.

پیام: مردم فلسطین در پی شکوفایی، شهادت و دگرگونی اند.

تو را جنوب نامیدم /‌ ای چون سبزه برآمده از دفتر روزگاران /‌ای مسافر دیرین بر روی خار و درد /‌ ای چون ستاره، فروزان / ‌ای چون شمشیر، درخشان

قلمرو زبانی: ای چون سبزه: ای کسی که چون … (حذف منادا) / برآمده: بررسته / دیرین: کهن / فروزان: تابان؛ درخشان / درخشان: تابان / خار: تیغ گیاه (همآوا؛ خوار: پست) / قلمرو ادبی: چون سبزه برآمده؛ چون ستاره فروزان؛ چون شمشیر درخشان:‌ تشبیه / دفتر روزگاران: اضافه تشبیهی / مسافر دیرین: استعاره از میهن / بر روی خار و درد بودن: کنایه از «در رنج و دشواری بودن»

بازگردانی: لبنان همانند سبزه‌ای است بررسته از دفتر روزگاران. مردم این سرزمین رنجهای بسیاری کشیده اند و مانند ستاره می‌درخشند و در برابر دشمنانشان مانند تیغ بُرّا می‌درخشند.

پیام: بزگداشت فلسطین

بگذار بوسه زنیم بر شمشیری که در دستان توست / بگذار گرد و خاک قدم‌هایت را برگیریم.

قلمرو زبانی: گذاشتن: اجازه دادن / قلمرو ادبی: بوسه زدن:‌ کنایه از بزرگ داشتن / شمشیر: نماد ستیز و پیکار / گرد و خاک چیزی را برگرفتن: کنایه از «بزرگ داشتن» / واژه آرایی: بگذار

بازگردانی: ما تو را بزرگ می‌داریم زیرا جنگجو و پیکارگری.

پیام: نبرد برای پاسداری از میهن

ای سرور باران‌ها و فصل‌ها،/ تو را عطری نامیدم که در غنچه‌ها خانه دارد / تو را پرستو نامیدم /‌ ای سرور سروران، / ‌ای برترین حماسه!

قلمرو زبانی: سرور: سالار / حماسه: دلیری، نوعی از شعر که در آن از جنگ‌ها و دلاوری‌ها سخن می‌رود./ قلمرو ادبی: باران: نماد پاکی / فصل: نماد دگرگونی / تو را عطری … دارد؛ تو را پرستو نامیدم:‌ تشبیه پنهان / واژه آرایی: سرور / اغراق: ‌ای سرور بارانها و فصلها / پرستو: نماد زیبایی / فصل: نماد دگرگونی

بازگردانی: تو بسیار ارجمندی و خوش اب و هوا. تو مانند بوی غنچه، دلآویزی. تو مانند پرستو زیبایی. تو در نبردگاه‌ها حماسه آفریدی.

پیام: بزرگداشت فلسطین

دریا متنی نیلگون است / که علی آن را می‌نویسد / و مریم هر شب، روى شنها / به انتظار مهدی می‌نشیند / و گل‌هایی را می‌چیند / که از انگشتان شهیدان می‌رویند

قلمرو زبانی: نیلگون: همانند نیل آبی رنگ / قلمرو ادبی: نیلگون:‌ تشبیه / دریا … است: تشبیه / تلمیح به داستان حضرت مهدی و موضوع انتظار در شیعه / گل: دست‌آورد شهادت شهیدان (آزادی، استقلال) / علی و مریم: نماد زن و مرد فلسطینی.

بازگردانی: مرد فلسطینی سرنوشت کشور را رقم می‌زند و  زن این سرزمین در انتظار حضرت مهدی است و از دستاورد شهیدان بهره می‌برند.

پیام: بزرگداشت شهید.

تاریخ، روزی، روستای کوچکی را / از روستاهای جنوب به یاد خواهد آورد / که «معرکه» خوانده می‌شود. / روستایی که با «صدر» ش، با سینه اش / از شرافت خاک و کرامت انسان بودن دفاع کرد

قلمرو زبانی: معرکه: آوردگاه، رزمگاه / صدر: سینه؛ امام موسا صدر/ شرافت: ارجمندی، با شرف بودن / قلمرو ادبی: تاریخ:‌ مجاز از تاریخ نگاران/ ایهام تناسب: صدر / خاک: مجاز از سرزمین

بازگردانی: تاریخ نگاران روزی جانبازی‌های مردم روستاهای جنوب لبنان را به یاد می‌آورد. مردم این روستا با همه توان خود با رهبر خود از سرزمین خود و انسانیت دفاع کردند.

پیام: بزگداشت فلسطین

سَرورم!‌ای سرور آزادگان! / در زمانۀ سقوط و ویرانی / جز تو، کسی نمانده است / که در زندگی ما نخل و عِنَب و تاکستان بکارد / جز تو کسی نمانده است؛ / مگر تو! / مگر تو! / پس درهای امید و روشنایی را به روی ما بگشای!

قلمرو زبانی: سرور: سالار / سقوط: فروافتان / نخل: خرمابن / عنب: انگور/ تاکستان: انگورستان، باغ انگور، باغی که در آن تاک کاشته باشند./ گشودن: باز کردن / قلمرو ادبی: در امید و روشنایی:‌ اضافه استعاری / اغراق / در گشودن: کنایه از «زمینه کاری را فراهم کردن»

بازگردانی: روزگار ما روزگار سقوط اخلاقی و ویرانی است. در این روزگار تنها مردم فلسطین هستند که از آبادانی و شکوفایی و پاکی دم می‌زنند و ما را به آینده امیدوار می‌سازند.

پیام: بزگداشت فلسطین

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا