◙ بدان که قرآن مانند است به بهشت جاودان؛ در بهشت از هزار گونه نعمت است و در قرآن از هزار گونه پند و حکمت است.
قلمرو زبانی: مانند: همانند / قلمرو ادبی: قرآن مانند … جاودان: تشبیه / هزار: مجاز از بسیار / نعمت، حکمت: رکن سجع
بازگردانی: این را بدان که قرآن مثل بهشت جاودان است در بهشت هزار نوع نعمت وجود دارد و در قرآن هزار نوع پند و حکمت.


◙ مَثَلِ قرآن، مَثَلِ آب است روان؛ در آب، حیات تنها بود و در قرآن حیات دلها بود.
قلمرو زبانی: مثل: حکایت / بود: میباشد (بن ماضی: بود، بن مضارع: بو) / حیات: زندگانی (هم آوا؛ حیاط: محوطه باز خانه) / قلمرو ادبی: تنها، دلها: رکن سجع / مَثَلِ قرآن، … روان: تشبیه/ دل: مجاز از جان و روح / تن، دل: تضاد
بازگردانی: و قرآن مانند آب روان است؛ آب سبب زندگی جسمهاست و قرآن موجب زندگی دلها و روانهاست.
پیام: ارزشمندی قرآن
◙ در قرآن قصهها بسیار است ولکن قصه یوسف نیکوترین قصههاست.
بازگردانی: در قرآن داستان بسیار است ولی داستان یوسف زیباترین داستان است.
◙ این قصّه، عجیب ترین قصّههاست؛ زیراکه در میان دو ضد جمع بوَد: هم فرقت بود و هم وُصلت؛ هم محنت بود، هم شادی؛ هم راحت بود هم آفت؛ هم وفا بود، هم جفا؛ در بدایت بند و چاه بود، در نهایت تخت و گاه بود؛ پس چون در او این چندین اندوه و طرب بوَد، در نهاد خود شگفت و عجب بوَد.
قلمرو زبانی: بود: میباشد (بن ماضی: بود، بن مضارع: بو) / فرقت: جدایی / وصلت: پیوند، پیوستگی / محنت: اندوه، غم / راحت: آسایش / آفت: بلا / جفا: ستم / بدایت: آغاز / بند: ریسمان / گاه: تخت / طرب: شادی / مرجع او: «قصه»/ نهاد: ذات و سرشت / قلمرو ادبی: راحت، آفت: رکن سجع / وفا، جفا: رکن سجع، جناس / بند: مجاز یا کنایه از گرفتاری و اسارت / تخت و گاه: مجاز یا کنایه از فرمانروایی / بدایت، نهایت: تضاد / بند و چاه، تخت و گاه: تضاد / تلمیح به داستان یوسف
بازگردانی: این داستان، شگفت آورترین داستانهاست؛ زیرا دو چیز ضد را کنار هم گِرد آورده: هم جدایی است هم رسیدن؛ هم رنج است، هم شادی؛ هم آسایش است هم سختی، هم وفاداری است هم پیمان شکنی و ستم؛ در آغاز اسارت و در چاه افتادن است و در پایان به تخت پادشاهی رسیدن؛ پس چون در این داستان، این گونه غم وشادی وجود دارد، سرشت این داستان بسیار شگفت آور است.
پیام: شگفت بودن داستانهای قرآنی
◙ گفته اند «نیکوترین»، از بهر آن بوَد که یوسف صدّیق وفادار بوَد و یعقوب خود او را به صبر آموزگار بود و زلیخا در عشق و درد او بی قرار بوَد، و اندوه و شادی در این قصّه بسیار بود، و خبر دهنده از او مَلِک جبّار بوَد.
قلمرو زبانی: از بهر: برای (هم آوا؛ بحر: دریا)/ صدّیق: بسیار راستگو / آموزگار: واژه دوتلفظی / زلیخا: همسر عزیز مصر / بی قرار: ناآرام / اندوه: غم / مَلِک: پادشاه / جبار: مسلطّ، یکی از صفات خداوند تعالی است / قلمرو ادبی: همه عبارت مسجع است / اندوه، شادی: تضاد / تلمیح به «الصبرُ مفتاح الفرج.»
بازگردانی: گفته اند«نیکوترین»، به این دلیل است که یوسف راستگو، وفادار بود و یعقوب خود به او درس صبر میداد و زلیخا در عشق و درد او بی تاب بود، و اندوه و شادی در این قصّه بسیار است، و کسی که این قصّه را گفته، خداوند نیرومند است.
پیام: وفاداری یوسف؛ بردباری
◙ قصّه حال یوسف را نیکو نه از حُسنِ صورت او گفت، بلکه از حُسن سیرت او گفت؛ زیرا که نیکوخو، بهتر هزار بار از نیکو رو. نبینی که یوسف را از روی نیکو، بند و زندان آمد و از خوی نیکو، امر و فرمان آمد؟
از روی نیکوش حبس و چاه آمد، و از خوی نیکوش تخت و گاه آمد.
قلمرو زبانی: حسن: زیبایی / صورت: چهره / سیرت: رفتار / نیکو: زیبا / نیکو خو: خوش اخلاق / رو: چهره / بند: ریسمان / قلمرو ادبی: صورت، سیرت: تضاد / هزاربار: مجاز از بسیار / رو، خو: جناس / بند: مجاز یا کنایه از گرفتاری و اسارت / امر و فرمان: مجاز یا کنایه از فرمانروایی / حبس: اسارت
بازگردانی: داستان حال یوسف را نه به خاطر زیبایی ظاهر او بیان کرد، بلکه به علّت زیبایی باطن او گفت؛ زیرا کسی که باطن و سرشتی نیک دارد هزار مرتبه بهتر از کسی است که زیبارو است. نمیبینی که روی زیبا، یوسف را به اسارت و زندان افکند و باطن زیبا او را به شاهی رساند؟ از زیبایی ظاهر برایش زندان و در چاه افتادن به دست آمد و از سرشت پاکش پادشاهی به دست آورد.
پیام: برتری خوی زیبا بر روی زیبا
◙ پادشاه عالم، خبر که داد در این قصّه، از حُسن سیرت او داد، نه از حسن صورت او داد، تا اگر نتوانی که صورت خود را چون صورت او گردانی؛ باری، بتوانی که سیرت خود را چون سیرت او گردانی.
قلمرو زبانی: حُسن: زیبایی / باری: به هر روی / چون: مانند / قلمرو ادبی: سجع / سیرت، صورت: تضاد، پایههای سجع
بازگردانی: خداوند در این داستان از باطن زیبا و پاک یوسف خبر داد، نه از ظاهر زیبایش، تا اگر نمیتوانی ظاهرت را مانند او کنی، به هر حال میتوانی باطنت را مانند باطن او کنی.
پیام: برتری خوی زیبا بر روی زیبا
◙ آنکه گفتیم سیرتش نیکوترین سیرتها بود، از بهر آنکه در مقابله جَفا، وفا کرد و در مقابله زشتی، آشتی کرد و در مقابله لئیمی، کریمی کرد.
قلمرو زبانی: از بهر: برای (هم آوا؛ بحر: دریا) / مقابله: مقابل / جفا: ستم، بی وفایی / آشتی: صلح / لئیمی: پستی، فرومایگی / کریمی: جوانمردی/ قلمرو ادبی: جفا، وفا: جناس
بازگردانی: آنکه گفتیم باطنش زیباترین باطنها بود، به این علت بود که در برابر ستم وفا کرد و در برابر رفتار زشت، آشتی و دوستی نشان داد و در برابر پستی، جوانمردی کرد.
پیام: رفتار بد دیگران را با خوبی پاسخ داد.
◙ برادران یوسف، چون او را زیادت نعمت دیدند، و یعقوب را بدو میل و عنایت دیدند، آهنگ کید و مکر و عداوت کردند تا مگر او را هلاک کنند و عالم از آثار وجود او پاک کنند. تدبیر برادران برخلاف تقدیر رحمان آمد. مَلِک تعالی او را دولت بر دولت زیادت کرد و مملکت و نبوّت، زیادت بر زیادت کرد، تا عالمیان بدانند که هرگز کید کایدان با خواست خداوند غیب دان برابر نیاید!
قلمرو زبانی: زیادت: فراوانی، افزونی / بدو: به او / عنایت: توجه / آهنگ: قصد / کید: فریب / عداوت: دشمنی / مگر: شاید / هلاک: نابود / عالم: جهان / تدبیر: چاره اندیشی / برخلاف: مخالف / تقدیر: سرنوشت / رحمان: خداوند بخشاینده / آمد: شد / مَلِک: پادشاه / مَلِک تعالی: خداوند والامرتبه / دولت: دارایی، خوشبختی / کید: حیله و فریب / نبوت: پیامبری / کایدان: ج کاید، حیله گران / قلمرو ادبی: سجع / تلمیح به «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْمَاکِرِینَ»
بازگردانی: برادران یوسف، وقتی نعمت فراوان او را دیدند، و میل و توجّه یعقوب را به او نگریستند، تصمیم به مکر و حیله و دشمنی گرفتند تا او را بکشند و او را از عالم نیست و نابود کنند. چاره اندیشی برادران برخلاف تقدیر خداوند بود. خداوند بلند پایه او را هر روز داراتر و خوشبخت تر کرد و به سلطنت و پیامبری او بسیار افزود، تا مردم جهان بدانند که هرگز فریب فریبکاران با اراده و خواست خداوند غیب دان نمیتواند مقابله کند. پیام: شکست نیرنگ فریبکاران
«تفسیر سوره یوسف(ع)، احمدبن محمّد بن زید طوسی»

گوشزد: انواع سجع مربوط به رشته انسانی است.
کارگاه متن پژوهی
قلمرو زبانی
۱- با توجه به متن درس، معادل معنایی کلمههای زیر را بنویسید.
دولت: خوشبختی / کریمی: بخشندگی / لئیمی: فرومایگی؛ پستی
۲- کدام قسمت جملۀ زیر حذف شده است؟ نوع حذف را مشخص کنید.
«نیکوخو، بهتر هزار بار از نیکو رو.« / «است» سترده شده است. نوع ستردن نیز به قرینه معنایی است.
۳- در فارسی معیار و رایج، برخی واژهها به دو شکل، تلفظ میشوند؛ نظیر «مِهربان، مِهرَبان» در گفتار عادی، از هر دو گونۀ تلفّظی میتوان استفاده کرد؛ اما در شعر با توجه به وزن و آهنگ باید تلفظ مناسب را انتخاب کرد.
■ در متن درس واژههای دوتلفظی را بیابید. – آموزگار/ جاودان
قلمرو ادبی
۱- در بند پنجم متن درس، کدام نوع از روابط معنایی واژهها، بر زیبایی سخن افزوده است؟
– تضاد (صورت؛ سیرت)
۲- در جملۀ زیر، دو رکن اصلی تشبیه (مشبّه و مشبّه به) را مشخص کنید.
«قرآن مانند است به بهشت جاودان.» / مشبّه: قرآن / مشبّه به: بهشت جاودان
۳- در عبارت زیر، کدام واژهها «جناس» دارند؟
«از روی نیکوش، حبس و چاه آمد و از خوی نیکوش تخت و گاه آمد.» / جناس ناهمسان: روی، خوی / جناس ناهمسان: چاه، گاه
۴- به واژههایی که در پایان دو جمله بیایند و از نظر صامت و مصوتهای پایانی وزن یا هر دوی آنها هماهنگ باشند، واژههای «مُسجّع» و به آهنگ برخاسته از آنها «سجع» میگویند
نمونه:
زمین را از آسمان نثار است و آسمان را از زمین غبار. (سعدی)
ملک بی دین باطل است و دین بی ملک، ضایع. (کلیله و دمنه)
محبت را غایت نیست؛ از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست. (عطار)
■ دو عبارت مسجع از متن درس بیابید و ارکان سجع را مشخص نمایید.
◙ قصّه حال یوسف را نیکو نه از حُسنِ صورت او گفت، بلکه از حُسن سیرت او گفت. / پایههای سجع: صورت، سیرت
◙از روی نیکوش حبس و چاه آمد، و از خوی نیکوش تخت و گاه آمد. / پایههای سجع: حبس و چاه، تخت و گاه

قلمرو فکری
۱- به چه دلیل نویسنده معتقد است که «مثل قرآن مثل آب روان است.»؟
– زیرا همانگونه که آب روان تنها را میآلاید و به آن زندگی میدهد، قرآن نیز دلها را پاک میگرداند و به آن زندگانی ارزانی می دارد.
۲- کدام بخش از متن درس، به مفهوم آیۀ شریفە «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْمَاکِرِینَ» اشاره دارد؟
– بند پایانی درس
وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْمَاکِرِینَ: و[دشمنان] مکر ورزیدند و خدا [در پاسخشان] مکر در میان آورد و خداوند بهترین مکرانگیزان است.
۳- بیت زیر، با کدام عبارت درس، ارتباط معنایی دارد؟
■ صورت زیبای ظاهر هیچ نیست /ای برادر، سیرت زیبا بیار (سعدی)
◙ پادشاه عالم، خبر که داد در این قصّه، از حُسن سیرت او داد، نه از حسن صورت او داد، تا اگر نتوانی که صورت خود را چون صورت او گردانی؛ باری، بتوانی که سیرت خود را چون سیرت او گردانی.
۴- دربارۀ ارتباط مفهومی دو عبارت زیر، توضیح دهید.
– هر دو عبارت این پیام را میرسانند که بردباری سبب رستگاری است.
■ «الصبرُ مفتاح الفرج.» [بردباری کلید گشایش است.]
■ یعقوب، خود او را به صبر آموزگار بود.
۵- ………………………………………………………………




