ستایش: دریای لطف

۱- شکر و سپاس و منت و عزت خدای را

/ پروردگار خلق و خداوند کبریا

آرامگاه عطار
آرامگاه سعدی

قلمرو زبانی: منت: سپاس / عزّت: عزیز بودن، گرامی و ارجمند بودن / را: دارندگی، برای / خلق: مردم / خداوند: صاحب / کبریا: بزرگی، سترگی و عظمت / قلمرو ادبی: قالب: غزل / وزن: مَفعولُ فاعِلاتُ مفاعیلُ فاعِلُن (رشته انسانی) / واج آرایی « ﹹ »/ تناسب /

پیام: شکرگزاری

۲- دادار غیب دان و نگهدار آسمان / رزّاق بنده پرور و خلّاق رهنما

قلمرو زبانی: دادار: آفریدگار / غیب: نهان / رزّاق: روزی دهنده / بنده پرور: کسی که به بندگان خود لطف می‌کند / خلّاق: آفریننده / قلمرو ادبی: واج آرایی « ﹻ » / تلمیح به آیه « إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ »

پیام: ذکر صفات خدا

۳- اقرار می‌کند دو جهان بر یگانگیش / یکتا و پشت عالمیان بر درش دوتا

قلمرو زبانی: دو جهان: دنیا و آخرت / یکتا: بی همتا / عالمیان: مردم جهان / در: درگاه / دوتا: خمیده، دولا  / قلمرو ادبی: دو جهان: مجاز از موجودات جهان / پشت بر درش دوتا: کنایه از تعظیم کردن /جناس: بر، در

پیام: تعظیم در برابر خدا

۴- ارباب شوق در طلبت بیدل اند و هوش / اصحاب فهم در صفتت بی سرند و پا

قلمرو زبانی: ارباب: صاحبان / طلب: خواستن / بیدل: عاشق / اصحاب فهم: دارندگان فهم؛ دانشمندان / صفت: توصیف / قلمرو ادبی: ارباب شوق: کنایه از عاشقان / بی دل و هوش: کنایه از سرگشته و شیدا / بی سر و پا: کنایه از ناتوان / دل، هوش، سر، پا: تناسب / اصحاب فهم؛ ارباب شوق: تضاد

پیام: توصیف ناپذیری خدا

۵- دریای لطف اوست وگر نه سحاب کیست / تا بر زمین مشرق و مغرب کند سخا

قلمرو زبانی: سحاب: ابر/ سخا: بخشندگی / قلمرو ادبی: دریای لطف: اضافه تشبیهی / مغرب، مشرق: تضاد / دریا، سحاب، زمین: تناسب/ پرسش انکاری / زمین مشرق و مغرب: مجاز از همه جا / جناس‌واره: اوست، کیست

پیام: لطف بیکران خدا

۶- یاد تو روح پرور و وصف تو دلفریب / نام تو غم زُدای و کلام تو دلربا

قلمرو زبانی: روح پرور: پرورش دهنده روح / دلفریب: فریبنده و دلربا / زُدودن: پاک کردن (بن ماضی: زدود؛ بن مضارع: زدا)/ غم زدای: از بین برنده غم/ دلربا: جذّاب / قلمرو ادبی: واژه آرایی: تو

پیام: ارزشمندی نام و صفات ایزدی

۷- در کمترین صنع تو مدهوش مانده ایم  / ما خود کجا و وصف خداوند آن کجا

قلمرو زبانی: صنع: آفرینش (مصنوع)/ مدهوش: سرگشته و هاج و واج / قلمرو ادبی: ما خود …: کنایه از اینکه از توصیف تو ناتوانیم / کجا: واژه آرایی.

پیام: توصیف ناپذیری خدا

۸- گر خلق تکیه بر عمل خویش کرده اند، / ما را بس است رحمت و فضل تو متّکا

قلمرو زبانی: خلق: مردم/ بس: بسنده / رحمت: مهربانی و بخشایش / را: برای / فضل: بخشش / متّکا: تکیه گاه / قلمرو ادبی: تکیه بر … کردن: کنایه / هم‌ریشگی: تکیه، متّکا

پیام: اعتماد به رحمت خدا

۹- یا رب قبول کن به بزرگی و فضل خویش / کآن را که رد کنی، نبُوَد هیچ ملتجا

قلمرو زبانی: ربّ: پروردگار / کآن: که آن / که: حرف پیوند / نبُوَد: نمی‌باشد (بن ماضی: بود؛ بن مضارع: بو) / ملتجا: پناهگاه / قلمرو ادبی: قبول، رد: تضاد

پیام: بندگان پناهی جز خدا ندارند.

۱۰- ما بندگان حاجتمندیم و تو کریم / حاجت همیشه پیش کریمان بود روا

قلمرو زبانی: کریم: راد، بخشنده / بُوَد: می‌باشد(بن ماضی: بود؛ بن مضارع: بو / روا: برآورده / قلمرو ادبی: واژه آرایی: کریم / حاجتمند، حاجت: هم‌ریشگی

پیام: روا شدن حاجت نزد خدا

۱۱- کردی تو آنچه شرط خداوندی تو بود / ما در خور تو هیچ نکردیم ربنّا

قلمرو زبانی: شرط: لازمه / درخور: شایسته، مناسب / ربّنا: ای پروردگار ما / قلمرو ادبی: کردی، نکردیم: هم‌ریشگی، تضاد / واژه آرایی: تو

سعدی

پی دی اف دریای لطف
ویدئوی دریای لطف (علوم و فنون۳؛ آپارات)

ویدئوی دریای لطف (علوم و فنون۳؛ یوتیوپ)

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا