بدیع در لغت به معنی تازه و نو است. در ادب فارسی به مجموعه آرایههایی گفته میشود که بر زیبایی لفظی و معنایی سخن میافزایند؛ چه آنها که با تغییرات آوایی و موسیقایی سر و کار دارند؛ مثل: سجع، جناس، ترصیع و… که در حوزه بدیع لفظی از آنها سخن به میان آمد و چه آنها که از لطف تعبیر و زیبایی معنی به وجود میآیند؛ مانند: اغراق، ایهام، تضاد و … که در حوزه آرایههای معنوی جای میگیرند. در این کتاب به معرفی برخی از مهم ترین آرایههای بدیع معنوی خواهیم پرداخت:
● بدیع بر چند گونه است؟ ـ بدیع لفظی و بدیع معنوی.
● جناس جزء بدیع لفظی به شمار میرود یا معنوی؟ – لفظی.
■ مراعات نظیر (تناسب)
در لغت مراعات به معنی تناسبها و هماهنگیهاست و در اصطلاح ادبی آوردن واژههایی در سخن است که با هم ارتباط معنایی (غیر از تضاد) داشته و یادآور یکدیگر باشند. زیبایی آفرینی مراعات نظیر در تعامل واژههاست که خواننده از دریافت این ارتباط معنایی لذت میبرد.
به نمونههای زیر توجه کنید:
من مسلمانم، / قبلهام یک گل سرخ / جا نمازم چشمه، مهرم نور / دشت سجاده من (سهراب سپهری) «نهایی خرداد ۱۴۰۰»
در این شعر واژههای مسلمان، قبله، جانماز، مهر و سجاده ارتباط معنایی دارند. میتوان گفت زیبایی و تناسب معنایی که در شعر وجود دارد، از هم نشینی این واژهها به وجود آمده است.
بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت / شور شیرین به سر هر که فتد، کوهکن است (همای شیرازی)
همان گونه که مشاهده میکنید، در بیت، واژه کوهکن با فرهاد، شیرین و بیستون تناسب دارد و تعامل معنایی این واژگان موجب زیبایی و تأثیرگذاری شعر شده است.
نمونههایی دیگر: هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو / باید که سپر باشد پیش همه پیکانها (سعدی) «نهایی خرداد ۹۹»
چترها را باید بست / زیر باران باید رفت. (سهراب سپهری)
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟ (حافظ) «نهایی خرداد ۹۸ » «نهایی دی ۹۸»
سر من مست جمالت، دل من دام خیالت / گهر دیده نثارت کف دریای تو دارد (مولوی) «نهایی شهریور ۹۹»
گر چه گاهی شهابی / مشقهای شب آسمان را / زود خط میزد و محو میشد / باز در آن هوای مه آلود / پاک کنهایی از ابر تیره / خط خورشید را پاک میکرد. (قیصر امین پور) «نهایی دی ۱۴۰۰»
● دو شبکه «مراعات نظیر» را در بیت زیر مشخص کنید. «نهایی شهریور ۹۸»
«بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت / برآید که ما خاک باشیم و خشت»
پاسخ: ۱- تیر و دی ماه و اردیبهشت ۲- خاک و خشت
■ تلمیح
در لغت به معنی اشاره کردن با گوشه چشم است و در اصطلاح ادبی، آن است که سخنور در کلام خویش، به داستان، آیه، حدیث و مثل اشاره کند. تلمیح، گنجاندن یک مفهوم بلند در سخنی کوتاه است که معانی بسیار را در کمترین واژهها جای میدهد و این ایجاز از جهت هنری بسیار مهم و قابل توجّه است.
به بیت زیر توجه کنید:
گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند / جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد (حافظ) «نهایی خرداد ۱۴۰۱ خارج»
بازگردانی: پیر ما گفت: جرم آن یار که دار به او میبالید این بود که رازهای ایزدی را اشکار میکرد.
شاعر با یادآوری داستان بر دار کردن حسین بن منصور حلاج، (عارف بزرگ قرن چهارم( بر موسیقی معنایی کلام افزوده است.
۱- ماجرا این بود که مشایخ آن روزگار سخنان حلاج را در نمییافتند، ازین رو همگی به اتهام کفر فتوا به کشتن او دادند. سرانجام حلاج را به گناه اینکه حقایق الهی را آشکار میکند و همواره جمله معروفش «أنا الحق» را بر زبان دارد، به دار آویختند.
نمونههای دیگر: این مه که چون منیژه لب چاه مینشست / گریان به تازیانه افراسیاب رفت (فریدون مشیری)
در این بیت شاعر با آوردن واژه منیژه، تمام داستان بیژن و منیژه را در ذهن خواننده تداعی میکند و یادآوری داستان سبب لذت بیشتر خواننده میگردد.
یار بی پرده از در و دیوار / در تجلّی است یا اولی الابصار (هاتف اصفهانی)
فَأَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله»[پس هر کجا روی کنید آنجا چهره خداست.]، این بیت به آیه ۱۱۵ ، سوره بقره تلمیح دارد. / تجلّی: رخ نمایی / اولی الابصار: دارندگان بینش
نمونههایی دیگر: نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را (شهریار) «نهایی خرداد ۹۸»
شاعر در این نمونه به حدیث «لا فَتی الّا عَلی، لا سَیْف الّا ذوالفَقار»[هیچ جوانمردی جز علی و هیچ شمشیری جز ذوالفقار نیست.]،: اشاره کرده است.
چون جواب احمق آمد خامشی / این درازی در سخن چون میکشی (مولوی) «نهایی خرداد ۱۴۰۰»
شاعر در این بیت به مثل معروف «جوابُ الأحمقِ السکوتُ»[پاسخ نادان خاموشی است.]، اشاره کرده است.
عشرتی دارم به یاد روی آن گل در قفس / عشق افکنده است با یوسف به یک زندان مرا (رهی معیری)
مجنون که به دیوانه گری شُهره شهر است / در دشت جنون همسفر عاقل ما بود (فرخی یزدی)
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او / آن نور روی موسی عمرانم آرزوست (مولوی)
یا رب این آتش که بر جان من است / سرد کن زان سان که کردی بر خلیل (حافظ) / خلیل: حضرت ابراهیم «نهایی دی ۱۴۰۰»
لازمه دریافت معنی و زیبایی تلمیح یا شرط لذت بردن از این آرایه، آشنایی با آن داستان، آیه و حدیث است. (تضمین)
■ تضمین
در لغت به معنی ضمانت کردن و متعهد شدن به انجام کاری است. در علم بدیع، آوردن آیه، حدیث، مصراع، بیت، یا سخن دیگری را در شعر یا کلام تضمین گویند. در تضمینِ شعر یا سخن دیگران، گاه به نام آن شاعر یا نویسنده اشاره شده و گاه نیز نام او به دلیل شهرت نیامده است. شاعر با استفاده از سخن دیگران یا آیه و حدیث میتواند مقصود خود را بهتر بیان کند و با ایجاد تنوع در ذهن خواننده، سبب التذاذ وی گردد، همچنین آگاهی خود را از موضوعات مختلف به بهترین وجه نشان دهد.
● تضمین در لغت و علم بدیع به چه معناست؟ – در لغت به معنی ضمانت کردن و متعهد شدن به انجام کاری است. در علم بدیع، آوردن آیه، حدیث، مصراع، بیت، یا سخن دیگری را در شعر یا کلام گویند.
به نمونههای زیر توجه کنید:
حافظ از جور تو، حاشا که بگرداند روی» / من از آن روز که در بند توام، آزادم» «نهایی شهریور ۹۸»
حافظ در این بیت مصراعی از بیت سعدی را تضمین کرده است.
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم / کز نسیمش» بوی جوی مولیان آید همی» «نهایی خرداد ۹۸»
همچنین حافظ در این بیت یک مصراع از شعر رودکی را تضمین کرده است.
بهر این فرمود رحمان ای پسر / «کُلّ یومٍ هُوَ فی شَأن» ای پسر (مولوی)
مولوی برای بهتر ادا کردن مقصود خویش، آیه ای از قرآن را تضمین کرده است و موجب تنوع کلام شده است.
«کُلّ یومٍ هُوَ فی شَأن» [ خداوند هر روز در شأن و کارى است.]
به نمونههای دیگر توجه کنید:
درویش بی معرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد ؛ «کادَ الفقرُ أن یکونَ کفرًا » (سعدی) «نهایی دی ۹۸» «نهایی دی ۹۹»
«کادَ الفقرُ أن یکونَ کفرًا»[نزدیک است که تهیدستی به بی دینی بینجامد.]
سعدی این حدیث را در سخن خویش تضمین کرده است. او با استفاده از این حدیث به بهترین شکل، ارتباط بین کفر و فقر را نشان داده است.
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم؟ / که لسان غیب، خوش تر بنوازد این نوا را
»همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی، بنوازد آشنا را « (شهریار) «نهایی، شهریور۱۴۰۰»
شهریار در اثنای غزلش، بیتی را عینا از حافظ تضمین کرده است.
در نمونه زیر:
مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی / که بتان فروگذارند اساس خودنمایی
شده انتظارم از حد، چه شود ز در درآیی؟ / «ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی» «نهایی، دی ۹۹»
هاتف اصفهانی بیتی از غزل فخرالدین عراقی را تضمین کرده است.