کنایه هم گونهای از مجاز است که بر بنیاد اصل مجاورت استوار است. همانطور که استعاره بر بنیاد مشابهت استوار بود. در کنایه هم معنای قاموسی و واژگانی عبارت (معنای نزدیک) و هم معنای مجازی (معنای دور) با هم به ذهن خواننده میآیند؛ امّا خواست گوینده معنای دور است و آن را با تأمّل در اجزای کلام و بافت سخن میتوان دریافت. به عبارتی در کنایه معنای نزدیک و دور لازم و ملزوم یکدیگر هستند و با دقّت در اجزای کلام، از معنای نزدیک به معنای دور منتقل میشویم.
● کنایه هم گونهای از مجاز است که بر بنیاد اصل …… استوار است. – مجاورت
کنایه در لغت، یعنی «پوشیده سخن گفتن» و در اصطلاح، واژه یا عبارتی است که معنای ظاهری و نزدیک آن، مورد نظر گوینده نیست؛ بلکه مفهوم دور آن مدّنظر است؛ مثال:
وقتی میگوییم «فلانی دست به جیب است» سخنی به کنایه گفتهایم و منظورمان این است که او مرد خیّر و بخشندهای است و صرفا هدف ما این نیست که بگوییم او دست به جیب میبرد.
● کنایه در لغت و اصطلاح چیست؟ با نمونه گزارش کنید. – کنایه در لغت، یعنی «پوشیده سخن گفتن» و در اصطلاح، واژه یا عبارتی است که معنای ظاهری و نزدیک آن، مورد نظر گوینده نیست؛ بلکه مفهوم دور آن مدّنظر است؛ مثال: «فلانی دست به جیب است» سخنی به کنایه گفتهایم یعنی او مرد بخشندهای است.
چکیده: ۱- کنایه گونهای مجاز است. ۲- کنایه معمولا عبارت است. ۳- دارای دو معنای نزدیک و دور است. ۴- هر دو معنا انجام شدنی است. ۵- معنای دور و نزدیک لازم و ملزوم هماند.
به این بیت توجّه کنید:
◙ همّت مردانه میخواهد گذشتن از جهان / یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند (صائب)
ذهن ما در عبارت «بازار شکستن» با توجّه به واژگان و اصطلاحات به کار رفته در بیت مثل یوسف، گذشتن از دنیا و داشتن همّت مردانه، به معنای دور آن یعنی «بی رونق کردن» راهنمایی میشود. چند مثال دیگر:
◙ سخن او بر سر زبانها افتاد.
◙ زاغی از آنجا که فراغی گزید، / رخت خود از باغ به راغی کشید (جامی) / فراغ: آسایش / رخت: اثاث / راغ: مرغزار، دامنه کوه
بازگردانی: زاغی از آنجا که به دنبال آسایش خودش بود از باغ به دامنه کوهی کوچیدهاند.
◙ اکنون همچنین علمای زمان در علوم موی میشکافند. (فیه مافیه؛ مولوی)
بر سر زبان افتادن کنایه از «فاش شدن»، رخت کشیدن کنایه از «کوچ کردن» و «موی شکافتن» به معنای دقّت کردن و ریزبینی است.
◙ دامنکشان که میروی امروز بر زمین / فردا غبار کالبدت بر هوا رود (سعدی)
دامن کشان بر زمین راه رفتن، کنایه از «ناز و غرور داشتن» است. مصراع دوم نیز کنایه از «مردن» است.
بازگردانی: امروز که با ناز و غرور بر زمین میروی، فردا خواهی مرد.
فرق کنایه با مجاز
در مجاز، فقط یکی از دو معنی، قابل دریافت است آن هم معنی غیرحقیقی، امّا در کنایه، هر دو معنی دور و نزدیک دریافت میشود؛ ولی معنی دور اراده شده است. برای مثال وقتی در بیان خسیس بودن کسی میگوییم: آب از دستش نمیچکد، هم معنای نریختن آب از دست دریافت میشود، هم معنای دوم یعنی خسیس بودن؛ امّا معنای دوم مورد نظر شاعر است.
فرق استعاره و کنایه
معمولاً استعاره در «واژه» روی میدهد؛ و کنایه در «ساختار کلام» مثال:
به خون خود آغشته و رفتهاند / چه گلهای رنگین به جوبارها (علامه طباطبایی)
در این بیت گلها استعاره از شهیدان است؛
امّا در بیت:
دامن هر گل مگیر و گرد هر بلبل مگرد / طالب حسن غریب و معنی بیگانه باش (صائب)
عبارتهای «دامن چیزی را گرفتن» و «گرد چیزی گردیدن» کنایه هستند و در بافت کلام و عبارت آمدهاند.
بازگردانی: متوسل به هر گلی نشو و دنبال هر بلبلی نرو. خواهان زیبایی شگفت و معنای ناآشنا و تازهای باش.
چند کنایۀ دیگر:
دسته گل به آب دادن، کنایه از «اشتباه بزرگ کردن»
دست و پا گم کردن، کنایه از «دچار نگرانی شدن، هول شدن»
تنگدست بودن، کنایه از «فقیربودن» ثابت قدم بودن، کنایه از «با اراده بودن»
تفاوت کنایه با مجاز و استعاره
برای آشنایی بیشتر با تست کنایه اینجا را کلیک کنید.