آموزه دوازدهم: جناس و انواع آن

به دو کلمۀ همجنس و همسان «جناس» می‌گویند. این دو گاه جز معنا، هیچ گونه تفاوتی با هم ندارند، و گاه علاوه بر معنا، در یک واج (مصوّت یا صامت) ناهمسان هستند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در کلام خلق می کند. جناس در یک نگاه کلیّ دو دسته است: همسان و ناهمسان.

جناس همسان(تام): یکسانی دو واژه، با معانی متفاوت است. ارزش موسیقایی جناس تام در سخن بسیار است.

برادر که دربند خویش است نه برادر، نه خویش است. (سعدی)  [خویش: ۱- خود ۲- خویشاوند]

پدر با پسر یکدگر را کنار / گرفتند کرده غم از دل کنار (اسدی توسی)   [کنار: ۱- آغوش ۲- کرانه؛ گوشه]

انواع جناس ناهمسان (ناقص)

اختلافی: ناهمسانی واژه‌ها در یک واج اوّل، وسط یا آخر (به جز مصوّت کوتاه)

مگذران روز سلامت به ملامت، حافظ / چه توقّع ز جهان گذران می‌داری (حافظ) / ملامت: سرزنش

کنونت که چشم است اشکی ببار / زبان در دهان است عذری بیار (سعدی)

بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی (رودکی)

دل من هست از این بازار، بیزار/  قسم خواهی به دادار و به دیدار (نظامی) / دادار: آفریدگار

■ افزایشی: ناهمسانی واژه‌ها در تعداد حرف.

کفر است در طریقت ما کینه داشتن / آیین ماست سینه چو آیینه داشتن (طالب آملی)

گر مر او را این نظر بودی مدام / چون ندیدی زیر مشتی خاک، دام (مولوی)

بازگردانی: اگر او همیشه این اندازه نظر و بینش داشت، چگونه زیر خاک، دام را ندید.

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند، ناز آرند / که با این درد اگر در بندِ درمان اند، درمانند (حافظ)

قلمرو زبانی: حضرت: بارگاه / مشتاق: عاشق / که: زیرا / درمانند: درمانده می شوند / قلمرو ادبی: در بندِ کاری بودن: کنایه از توجه و درخواست کردن / درمان اند، درمانند: جناس ناهمسان

بازگردانی: در این بارگاه هر گاه عاشقان اظهار نیاز می کنند یار ناز می کند. البته اگر عاشقان با این درد عشق در اندیشه درمان بگردند درمانده خواهند شد و درمانی نخواهند یافت.

پیام: بی درمانی درد عشق

■ حرکتی: ناهمسانی واژه‌ها در مصوّت‌های کوتاه.

نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی / که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی (حافظ) / دمیدن: جوانه زدن

بازگردانی: آغاز بهار است بکوش که خوشحال و شاد باشی؛ زیرا بسیار گُل جوانه خواهد زد و تو در قبر خواهی خفت.

ای مِهر تو در دل‌ها، وی مُهر تو بر لب‌ها / وی شور تو در سرها، وی سرّ تو در جان‌ها (سعدی)

مکن تا توانی دلِ خلق، ریش / و گر می‌کُنی، می‌کَنی بیخ خویش (سعدی) / ریش: زخمی / بیخ: ریشه ، بنیاد

بازگردانی: تا می‌توانی دلِ مردم را زخمی نکن.  اگر دل مردم را زخم می‌کُنی، خودت را نابود می کنی.

توجّه: جناس میان دو واژه را زمانی جناس ناقص می‌خوانیم که اختلاف آنها بیش از یک حرف (واج) نباشد.

اشتقاق

همریشه بودن واژه‌ها در حروف اصلی را «اشتقاق» می‌نامند، این هم ریشگی و تکرار واج‌ها بر موسیقی سخن می‌افزاید.

گل نعمتی است هدیه فرستاده از بهشت / مردم کریم تر شوند اندر نعیم گل   (کسایی) / مردم: انسان / کریم: جوانمرد / نعیم: خوشی، بهشت

بازگردانی: گل هدیه و نعمتی است که از بهشت فرستاده شده است. مردم هنگام روییدن گل [بهار] بخشنده تر می‌شوند.

واژه‌های مشخّص شده از یک ریشه (ن، ع، م) ساخته شده‌اند و چند واج یکسان دارند؛ این یکسانی واجها از عوامل غنای موسیقی لفظی شعر است.

وجه خدا اگر شودت منظر نظر / زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی (حافظ)

بازگردانی: اگر چشمت به نور خداوند بیفتد، به یقین از این پس دارای بینش و آگاهی خواهی گشت.

ز مشرق سر کوی، آفتاب طلعت تو / اگر طلوع کند طالعم همایون است (حافظ)

بازگردانی: اگر از مشرق سر کوچه ات، آفتاب چهره زیبای تو طلوع کند (از کوچه درآیی) خوشبخت خواهم شد.

در این دو بیت، کلمات «منظر و نظر» و «طلعت، طلوع، طالع»، به ترتیب، در سه صامت «ن، ظ، ر» و «ط، ل، ع» مشترک اند. این هم ریشگی، موسیقی دل نشینی را به وجود آورده است.

توجّه: گاه دو واژه که هم ریشه هستند، تنها در یک حرف با هم اختلاف دارند، در این حالت هم جناس دارند و هم اشتقاق. اما اگر اختلاف آنها در بیش از یک حرف باشد و با هم، هم ریشه باشند، فقط اشتقاق خواهند داشت.

نوح تویی، روح تویی، فاتح و مفتوح تویی /  سینۀ مشروح تویی، بر در اسرار مرا (مولوی) / فاتح: پیروز، فتح کننده / مفتوح: فتح شده / مشروح: گشاده / مرا: برای من

جناس همسان و ناهمسان
جناس
پیمایش به بالا