الدَّرسُ الأوَّلُ: مَواعِظُ قیّمَهٌ

بهتر از خوبی، انجام دهندۀ آن است.

پدران و مادران دوست دارند که فرزندانشان را در بهترین حالت ببینند؛ از همین رو پیوسته ایشان را به صفت های پاک و کردار درست راهنمایی می کنند.

مانند: خوی نیک، آموختن دانش و مهارت و هنرهای سودمند، دوری از فرومایگان و نزدیکی به شایستگان،

توجه به ورزش، خواندن کتاب، بزرگداشت قانون،

میانه روی در مصرف آب و برق، تغذیه مناسب و چیزهای دیگری از صفت ها و کارها… .

در قرآن گرامی می بینیم که لقمان دانا به فرزندش پندهای ارزشمندی فراپیش می دارد. این نمونه ای پرورشی است تا هر جوانی را با آن راه نماید.

در قرآن گرامی آمده است: اى پسرک من، نماز را برپا دار و به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار و در آسیبى که بر تو وارد آمده است،‏ شکیبا باش. این رفتار [حاکى] از عزم [و اراده تو در] امور است.

و از مردم [با خودپسندی] رخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو که خدا خودپسند لافزن را دوست ندارد.

در راه‏ رفتن خود میانه‏ رو باش و صدایت را آهسته ‏ساز که بدترین آوازها بانگ خران است.

خداوند دوست دارد کسی را که وقت نماز را نگاه می دارد؛ پیامبر فرموده: همانا نماز ستون دین است.

باید که ما علاقمند به نیک کرداری، بازدارنده از زشتی، بردبار در گرفتاری ها و دشواری ها باشیم.

این رفتار، از کارهای مهم است. ما باید فراپیش استادانمان، دوستانمان، همکارانمان، همسایگانمان، نزدیکانمان و همۀ کسانی که پیرامون مایند فروتنی بورزیم.

امام کاظم فرموده: دانش در دل فروتن ماندگار می شود؛ ولی در دل خودبزرگ بین ستمگر ماندگار نمی گردد.

خداوند خودبینان را دوست ندارد؛ بنابر این نباید ما در برابر دیگران خودبزرگ بین باشیم.

خداوند خودبزرگ بینان را دوست ندارد. نباید ما آوایمان را بلندتر از صدای شنونده کنیم.

خداوند سخن کسی را که صدایش را بدون دلیل منطقی بلند می کند به صدای درازگوش مانند کرده است.

لغات درس مواعظ قیمه
لغات مواعظ قیمه

۱ـ یَجِبُ أَنْ لا نَرْفَعَ أَصْواتَنا فوقَ صَوتِ مَنْ نَتَکَلَّمُ مَعَهُ. (باید صدایمان را بالای صدای کسی که با او سخن می گوییم بلند نکنیم.)

۲ـ عَلَیْنا أَن نُحافِظَ عَلی أَداءِ الصَّلاهِ فی وَقْتِها. (باید که سر وقت، نماز بخوانیم.)

۳ـ قَدَّمَ لُقمانُ الْحَکیمُ لِإبْنِهِ مَواعِظَ قَیِّمَهً. (لقمان حکیم پندهای ارزشمندی را به فرزندش تقدیم کرد.)

۴ـ لا تَعْمُرُ الْحِکمَهُ فی قَلْبِ الْمُتَواضِعِ. (حکمت در دل فروتن ماندگار نمی شود.)

۵- اَلْإعْجابُ بِالنَّفْسِ عَمَلٌ مَقْبولٌ. (خودپسندی کاری پسندیده است.)

 اسم تفضیل مفهوم برتری دارد و بر وزن (أفعل) در زبان عربی است.

اسم تفضیل معادل (صفت برتر) و (صفت برترین) است؛ مثال: کبیر: بزرگ؛ أکبر: بزرگ تر، بزرگ ترین / حسن: خوب، أحسن: خوب تر، خوب ترین

آسیا أکبر من أوروبا. آسیا بزرگ تر از اروپا ست.

آسیا أکبر قارات العالم. آسیا بزرگ ترین قاره های جهان است.

آسیا أکبر قاره فی العالم. آسیا بزرگ ترین قاره در جهان است

جبل دماوند أعلی من جبل دنا. کوه دماوند بلندتر از کوه دناست

جبل دماوند أعلی جبال إیران. کوه دماوند بلندترین کوه های ایران است.

جبل دماوند أعلی جبل فی إیران. کوه دماوند بلندترین کوه در ایران است.

أفضل الناس أنفعهم للناس. بهترین مردم سودمندترینشان برای مردم است.

گاهی وزن اسم تفضیل به این شکل ها می آید:

أغلی: گران تر، گران ترین / أعلی: بلندتر، بلندترین / أقلّ: کمتر، کمترین / أحبّ: محبوب تر، محبوب ترین

مؤنث اسم تفضیل بر وزن ( فُعلی) می آید؛ مثال: فاطمه الکبری: فاطمۀ بزرگ تر، زینب الصُغری: زینب کوچک تر

اسم تفضیل در حالت مقایسه بین دو اسم مؤنث معمولا بر همان وزن (أفعل) می آید؛ مثال: فاطمه أکبر من زینب.

■ غالبا جمع اسم تفضیل بر وزن (أفاعل) است؛ مثال: أراذل جمع أرذل و أفاضل جمع أفضل است. إذا ملک الأراذل هلک الأفاضل.

هرگاه اسم تفضیل همراه حرف جر (من) باشد، معنای (برتر) دارد؛ مثال: هذا أکبر من ذاک. این از آن بزرگ تر است. و هرگاه اسم تفضیل مضاف واقع شود، معنای (برترین) دارد؛ مثال: سوره البقره أکبر سوره فی القرآن. سورۀ بقره بزرگ ترین سوره در قرآن است.

(خودت را بیازما: احادیث زیر را ترجمه کن؛ سپس خطی را زیر اسم تفضیل بگذار[بکش].)

۱- سُئِلَ رَسولُ اللهِ: من أحَبُّ النّاسِ إلَی اللهِ. قال: أنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ.

(از پیامبر پرسیده شد: چه کسی دوست داشتنی ترین مردم نزد خداوند است. او گفت: سودمنترین مردم برای مردم.)

۲- أَحسَنُ زینَهِ الرَّجُلِ السَّکینَهُ مَعَ إیمانٍ.  (بهترین آرایش مرد آرامش با ایمان است.)

۳- أفضلُ الأعمال الکسبُ مِن الحلال. (رسول الله)   (برترین کارها کسب از راه حلال است.)

دو کلمه «خَیْر» و «شَرّ» علاوه بر اینکه به معنای «خوبی» و «بدی» هستند، می توانند به معنای اسم تفضیل نیز بیایند؛ در این صورت، معمولاً بعد از آن حرف جرّ «مِنْ» است، یا به صورتِ «مضاف» می آید؛ مثال:

۱- تفکّرُ ساعه خیرٌ مِن عباده سَبعینَ سَنه. (رسول الله) ساعتی اندیشیدن بهتر از عبادت هفتاد سال است.

۲- شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یَعْتَقِدُ الأمانه و لا یجتنب الخیانه. (أمیر المؤمنین علی)

بدترین مردم کسى است که پایبند به امانت نباشد و از خیانت دورى نکند.

۳- خیرُ الأمور أوسطها. (أمیر المؤمنین علی) بهترین کارها میانه ترین آنهاست.

۴- حیَّ علی خَیرِ العَمل. به سوی بهترین کار بشتاب.

اسم تفضیل
اسم تفضیل در عربی

۱-﴿… رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الراحمین﴾ المؤمنون: ۱۰۹

(پروردگارا؛ ما ایمان آوردیم پس ما را بیامرز و به ما رحم کن و تو بهترین رحم کنندگانی.)

۲- ﴿ لیله الْقَدْرِ خَیْر مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴾ القدر: ۳

(شب قدر از هزار ماه بهتر است.)

۳- شرُّ الناس ذو الْوَجْهَیْنِ. (بدترین مردم انسان دوروست.)

۴- خیرُ إِخْوَانِکُمْ مَنْ أَهْدَى إِلَیْکُمْ عیوبکم. (رسول الله)

(بهترین برادرانتان کسی است که عیب هایتان را به شما هدیه کرد.)

۵- مَن غلبت شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهوَ شَرٌّ مِن البَهائم.

(هر کس شهوتش بر خردش چیره شد، پس او از چارپایان بدتر است.)

اسم مکان بر مکان دلالت دارد و بیشتر بر وزن مَفْعَل و گاهی بر وزن مَفْعِل و مَفْعَله است؛ مثال: مَطبخ: آشپزخانه؛ مَصنع: کارخانه؛ مطعم: رستوران؛ ملعب: ورزشگاه؛ مطبعه: چاپخانه؛ مکتبه: کتابخانه؛ مَنزِل: خانه؛ مَحمِل: کجاوه

 جمع اسم مکان بر وزن «مَفاعِل» است؛ مانند: مَدارِس، ملاعب، مطاعم و منازل.

(ترجمه: خودت را بیازما: آیه و عبارت را ترجمه کن؛ سپس اسم مکان و اسم تفضیل را مشخص کن.)

۱ -﴿… وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ…﴾ النحل: ۱۲۵

(و با بهترین طریق با ایشان مناظره کن؛ همانا خدای تو (عاقبت حال) کسانی را که از راه او گمراه شده اند بهتر می‌داند.)

اسم تفضیل: أَحْسَنُ؛ أَعْلَمُ

۲- ﴿وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أبقی﴾   (و آخرت بهتر و پایدارتر است.) اسم تفضیل: خَیْرٌ؛ أبقی

۳- کانت مَکتبه جندی سابور فی خوزستان أکبرُ مَکتبه فِی العالم القدیم.

(کتابخانه گندی شاپور در خوزستان بزرگترین کتابخانه در جهان کهن بود.) اسم مکان: مَکتبه / اسم تفضیل: أکبَر

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا