اگر موضوعی را که مربوط به حسی است، به حس دیگری بازبخوانیم، آرایه حسآمیزی آفریده میشود. مانند: خبر تلخی بود.
☼ در این عبارت «تلخی» که مربوط به حس چشایی است، به خبر بازخوانده شدهاست. امّا خبر با حس چشایی دریافت نمیشود و مربوط به حس شنوایی است.
حواس پنجگانه: شنوایی، بینایی، بویایی، بساوایی (لامسه) ، چشایی
خودآزمایی
- در کدام بیت «حسآمیزی» به کار رفته است؟ (سراسری زبان، ۸۵)
الف) یا برو همچون زنان رنگی و بویی پیش گـیر یا چو مردان اندر آی و گوی در میدان فــکن
ب) هر خسی از رنــگ گفتاری بدین ره کی رسـد درد بــاید پــرده ســوز و مــرد بـاید گــام زن
پ) برگ بــی برگی نـداری لاف درویشـــی نــزن رخ چو عیاران نداری جان چو نامردان مکن
ت) چرخ گردون این رسن را میرساند تا بـه چاه گر همی صحرات باید چنگ درزن در رسن
- در همه بیتها به جز بیت … آرایه «حسآمیزی» به کار رفته است. (سراسری خارج کشور، ۸۵)
الف) بـه من نوبت نداد آن چشم پــرحــرف پــس از عــمــری کــه راه حـرف واشــد
ب) آن بلبلم که چـون کشم از دل صفیر گرم بـــوی مــحبّت از نفســم میتــوان شــنید
پ) گـویا ز شـش جــهت در امید بسـته انــد کـــز هیچ لــب به گوش نوایی نمیرســد
ت) به زبان چرب ای جان بنواز جان ما را بهسلام خشک خوشکن دل ناتوان ما را
- کدام گزینه «حسآمیزی» به شمار نمیرود؟ (سراسری تجربی، ۸۴)
الف) تــــلــخ مــنـشــیــن شــراب اگــــر داری شــور کــم کــن کـبــاب اگــــر داری
ب) هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشـق ثبت اســت بر جریده ی عالم دوام ما
پ) رخ شــــاه کــــاووس پـــــر شــــرم دیـــــد ســخـن گـفتــنش بــا پــسر نــرم دیــد
ت) مــا گــر چــه مرد تــلخ شنیدن نه ایم لیـک تلخی که از زبان تو آید شنیدنی است
- در کدام گزینه «حسآمیزی» دیده نمیشود؟ (سراسری تجربی، ۸۵)
الف) دولت فـــقر خــــدایا به مـن ارزانی دار کاین کرامت سبب حشمت و تمکین مـن است
ب) صد میکده خون بیش کشیده است لب من تـا کـار بـــه رنگینی گـــفتار کشــــیده اســـت
پ) بی چشمــــه نوشی نشود نالــــه گـلوسوز شـیرین ســـخنی، نی ز لـب یار کشــیده است
ت) نشئه دیدار ســـاقی رونق مستی شکسـت هیچ کس بویـی ز می در شـیشه و ساغر ندید
- در کدام بیت «حسآمیزی» به کار نرفته است؟ (سراسری انسانی،۸۷)
الف) با من به سلام خشک ای دوست زبان تر کن تا از مژه هر ساعت لعل ترت افشانم
ب) ما گــــرچه مرد تلــــــخ شنیدن نه ایم لیک تلخی که از زبان تو آید شنیدنی است
پ) تا تو را آن بو کـــــشد ســــــوی جـــــــنان بوی گــــــــل باشد دلـــــــــیل گلستان
ت) آن بلبلم که چون کشـــــم از دل صفیر گرم بوی محـــــبّت از نفسم میتوان شنید
- در همه بیتها به جز بیت … آرایه «حسآمیزی» به کار رفته است. (سراسری خارج کشور، ۸۶)
الف) از این شعرتر شیرین ز شاهنشه عجب دارم که سرتا پای حافظ را چرا در زر نمیگیرد.
ب) به ترانههای شـــــیرین به بهانههای رنگــین بکشید سوی خانه مــــــــه خوب خوش لقا را
پ) بوی دهــــــــن تو از چــــــمن میشــــــــــنوم رنگ تو ز لالــــــه و ســـــمن میشـــــــنوم
ت) منگر بدین ضــــــعیف تنم زآن که در سخـــن زین چرخ پرســــــتاره فـزون اســت اثر مرا
- در همه بیتها به جز بیت … آرایه «حسآمیزی» به کار رفته است. (سراسری هنر، ۸۴)
الف) به زبان چرب ای جان بنواز جان ما را به سلام خشک خوش کن دل ناتوان ما را
ب) گــر مکرّر ســخن تــلخ بــگوید معشــوق عاشــق آن نیست که این نکته مســلم دارد
پ) دل در طلب خنده ی شیرین تو خـون شـد جــان در طــمع لعل شــکرخــای تـو افتاد
ت) ز طبع خســـــتۀ مـن عذر خامشــی مپذیر ســخن گره نگشــاید چــو طبع بــسته بـود
- در کدام گزینه «حسآمیزی» دیده میشود؟
الف) گلبرگ را ز سنبل مشـــــکین نقاب کن یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
ب) با من به سلام خشک ای دوست زبان تر کن تا از مژه هر ســــاعت لعل ترت افشانم
پ) بیســـــــــــر و پا گـــــدای آن جــــــا را سـر ز مــــــلک جهان گـــــــران بیـنی
ت) نهادند بر دشـــــت هـــــــیزم دو کــــــوه جــــهانی نظــــــاره شـده هم گـــــــروه
- در همه بیتها به جز بیت … آرایه «حسآمیزی» دیده میشود. (سراسری هنر، ۸۵)
الف) آخــر ایــن نالـه ی ســوزنده اثــرهـا دارد شــب تاریــک فــروزنده ســحرهـا دارد
ب) زان لب که مژده ی نفسش آب زندگی است دشــنام تــلخ هــم به دعا گــو نمیرســد
پ) ز اضــطراب دل و لــکنت زبــان پیداســت کــه شــمع هــم، دم مردن وصـیتی دارد
ت) رنــگین ســخنان در ســخن خــویش نــهانند از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل
- در کدام بیت هر سه آرایه استعاره، تضاد و حس آمیزی وجود دارد؟
۱) منم چون شاخ تشنه در بهاران / تویی همچون هوای ابر و باران
۲) سخن که نیست در اواستعاره نیست ملاحت / نمک ندارد شعری که استعاره ندارد
۳) گفتم ای سرو سهی بنشین که بنشیند بلا / گفت بنشینم ولیکن نه بلا ، بالاست این
۴) بامن به سلام خشک ، ای دوست زبان تر کن / تا از مژه هر ساعت لعل ترت افشانم
- در همه بیتها به جز بیت … آرایه «حسآمیزی» به کار رفته است. (سراسری ، )
الف) بــوی دهــن تــو از چــمن مــی شــنـوم رنــگ تــو زلالــه وســمن مــی شــنـوم
ب) به ترانههای شیرین به بهانههای رنگین بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
پ) هیچ جوینده ندانست که جای تــو کـجاست آخرای خانه بر انداز سرای تو کجاسـت
ت) شیرین تـر از آنــی به شکرخنده که گویند ای خسرو خوبان کـه تو شیرین زبــانی