هر گاه واژهای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار رود، استعاره پدید میآید. استعاره گونه ای تشبیه است که در آن مشبّه یا مشبّهبه سترده شده باشد. اگر مشبّه بیفتد، استعاره آشکار و اگر مشبّهبه بیفتد، استعاره پنهان پدید میآید. به دیگر سخن، استعاره پنهان مشبّهی است که با یکی از ویژگیهای مشبّهبه آمده باشد.
بر کشتههای ما جز باران رحمت خود مبار. ☼ معنای لفظی ← کشته: فرآورده، محصول.
☼ معنای استعاری ← منظور از «کشته» معنای لفظی آن نیست؛ بلکه مقصود «کردار بندگان» است. کردار بندگان همچون «کشته» ایشان است (استعاره آشکار = مصرحه).
در اضافه استعاری جزء یا ویژگی مشبّهبه به مشبّه اضافه میشود. مانند: شاخه معرفت؛ معرفت مانند درختی است که شاخهها دارد. در بنیاد این اضافه این گونه بوده است: شاخه درخت معرفت(ترکیب وصفی، اضافه استعاری نمیشود).
استعارههای پرکاربرد: نرگس: چشم، سنبل: گیسو، حُقّه: دهان، کمان: ابرو، گل: چهره/گونه، لعل: لب، درّ/ مروارید: دندان، ناوک: مژه، سرو: قد، چرخ: آسمان، بت: یار/ دلبر.
جان بخشی (انسان انگاری/ تشخیص)
هر گاه با نسبت دادن کنش، حالت یا صفتی انسانی به غیر انسان، به آن جلوه انسانی ببخشیم، آدم انگاری پیکر میپذیرد. جان بخشی گونه ای استعاره پنهان (مکنیه) است.
طعنه بر طوفان مزن، ایراد بر دریا مگیر، بوسه بگرفتن ز ساحل موج را دیوانه کرد.
☼ دیوانگی و بوسه گرفتن به موج بازخوانده شده است و بوسه گرفتن موج، بوسه دادن ساحل را به همراه دارد؛ پس در مصراع دوم به ساحل و موج حالت و رفتاری انسانی نسبت داده شدهاست.
انواع اضافه: اضافه تشبیهی، اضافه استعاری، اضافه اقترانی
اضافه تشبیهی: «مشبه به ﹻ مشبه» یا «مشبه ﹻ مشبه به»؛ مانند: دیو ﹻ نفس / لب ﹻ لعل
اضافه استعاری: «یکی از ویژگی های «مشبه به» ﹻ «مشبه»»؛ مانند: چنگال ﹻ مرگ
اضافه همراهی یا اقترانی: این اضافه ارزش ادبی ندارد و فقط همراهی را نشان می دهد. می توان میان مضاف و مضاف الیه « از روی، به نشانۀ » را افزود؛ مانند: او «دست ارادت» به سوی من دراز کرد.
خودآزمایی
- در کدام بیت از استعاره آشکار استفاده نشده است؟
۱) هزاران نرگس از چـــــرخ جهانگـــــــــــــرد فرو شد تا برآمـد یک گـــــــــــــل زرد
۲) قطره تویی،بحر تویی، لطف تویی، قهر تویی قــند تویی،زهرتویی،بیش میـازار مرا
۳) شمس و قمــــــرم آمد، سمــــــع و بصرم آمد و آن سیم برم آمــد، وآن کان زرم آمد
۴) در این بازار اگر سودیاست با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان به درویش و خرسندی
- در کدام گزینه همه ترکیبها اضافه استعاری است (سراسری تجربی، ۸۹)
الف) لب استخر، گل همیشه بهار، سایش بال، عطر الهام ب) دست مهربان مرگ، درخت عزیز، گل خیال، غرفه بلند آسمان
پ) سینه کویر، آغوش خوش بختی، سقف شب، دست طبیعت ت) پرنده خیال، چشمه مواج نوازش، سایه پرواز، زبان گویای خدا
- در بیت: «هزاران نرگس از چرخ جهانگرد / فرو شد تا بر آمد یک گل زرد» چند استعاره به کار رفته است؟ (گزینه ۲، ۸۳)
الف) دو ب) سه پ) پنج ت) چهار
- « ورم» و «کافور» در بیت زیر استعاره از چیست؟ « تا درد و ورم فرو نشیند / کافور بر آن ضماد کردند.» (آزاد انسانی، ۸۷)
الف) کوه- پماد ب) برآمدگی – ماده ای خوشبو پ) کرم – برف ت) برآمدگی – برف
- در کدام بیت تعداد استعاره بیش تر از بیتهای دیگر است؟ (سراسری زبان، ۸۷)
الف) پرتو خورشید عشق بر همه افتد ولیک سنگ به یک نوع نیست تا همه گوهر شود
ب) یک ســـر به پای هـمت ازین دامگاه دیو چون مــرغ بر پریده مـــقر بر قمــــر کنید
پ) به خنده، ای بت بادام چــــشم شیرین لب شکر بریزد از آن پستهٔ دهان که تو راست
ت) چون بگویی بفشانی گـــــهر از حقهٔ لعل چون بخـــــــندی بنمایی ز شـکر مروارید
- مفعول در کدام گزینه دارای آرایه استعاره است؟
الف) باران اشک از ابر دیدگان جاری ساخت. ب) ظلمت جهل را از اندیشه خود دور کرد.
پ) دیو نفس را در وجود خود نابود کرد. ت) دیو را در وجود خود نابود کرد.
- در کدام بیت آرایه تشخیص دیده میشود؟ (گزینه ۲، ۸۴)
الف) سینه خواهم شـــرحه شرحه از فراق تا بگویم شــــــرح درد اشـــــــــتیاق
ب) هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصــــــل خویش
پ) آتشست این بانـــــــگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیـــــــست باد
ت) محرم این هوش جز بیــــــهوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست
- در کدام بیت هر دو آرایۀ «تشبیه و استعاره» وجود دارد؟ (سراسری زبان، ۹۵)
۱) صد باد صبا اینجا با سلــــسله می رقصند این اســـت حریف ای دل تا باد نپیمــــــایی
۲) گرچه مهــر بریدی و عهد بشکـــــستی هنوز بر سر پیمـــان و عـــهد و سوگـــــندم
۳) پیش رویت دگــران صورت بر دیوارند نه چنین صورت ومعنی که تو داری دارند
۴) ما چــــــو دادیم دل و دیده به طوفــــان بلا گــــو بیا سیل غـــم این خــــانه ز بنیـــــاد ببر
- در کدام بیت استعاره مکنیه به کار نرفته است؟
۱) در این بازار اگر سودیاست با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان به درویش و خرسندی
۲) فــــــــــــــردا که پیشگـــــــــــاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی کـــه عمل بر مجاز کرد
۳) در آفــــــاق گشاده اســـــــــــت ولیکن بسته است ز ســـــــر زلف تو در پای دل ما زنجیر
۴) گـــــــــــل بخندید و باغ شــــــد پـــــــــــــــدرام ای خوشـــــا این جهان بدین هنگـــــــــام