«گزارش» یکی از قالبهای پرکاربرد نوشتن است که رخدادهای واقعی را بر بنیاد حواس ظاهر، بیان میکند. هر یک از ما ممکن است به نوشتن گزارش یا گزارش گونه نوشتن نیاز داشته باشیم. معمولاً زمانی گزارش مینویسیم که بخواهیم رویدادی را کوتاه و گویا معرّفی کنیم. گزارش خوب باید زمان، مکان و برخی جزئیات را به درستی بازگو کند.
● گزارش چیست؟ – یکی از قالبهای پرکاربرد نوشتن است که رخدادهای واقعی را بر بنیاد حواس ظاهر، بیان میکند.
● گزارش خوب باید را به درستی ……. را بازگو کند. – زمان، مکان و برخی جزئیات.
یکی از روشهای مناسب برای تهیه گزارش، بهره گیری از پرسش است. هنگام نوشتن گزارش، ابتدا درباره موضوع مورد نظر، پرسشهای متنوّعی طرح میکنیم؛ یعنی از خود میپرسیم این گزارش به چه پرسشهایی میخواهد پاسخ بدهد و سپس به طبقه بندی و چینش پرسشها میپردازیم. نکته مهم این است که چون فضای متنهای گزارش گونه عمدتاً با نوشتههای محسوس و عینی شکل میگیرد، نوع پرسشها و پاسخها نیز باید عینی باشد. مثلاً اگر موضوع گزارش «بازدید از دبیرستان» باشد، بدین سان عمل میکنیم.
فضای متنهای گزارش گونه عمدتاً محسوس و عینی است یا ذهنی؟ – محسوس و عینی
مرحله اول: طرح پرسشهای گوناگون عینی
● نام دبیرستان چیست؟
● در کجای شهر (محله، خیابان، کوچه…) قرار دارد؟
● این بنا چه زمانی ساخته شده است؟
● تعداد دانش آموزان آن چند نفر است؟
● چه رشتههای تحصیلی در آن دایر است؟
● حیاط مدرسه چقدر وسعت دارد؟
● وضعیت کتابخانه چگونه است؟
● چه مطالب یا طرحهایی روی دیوارهای ساختمان مدرسه به چشم میخورد؟
● دانش آموختگان موفّق و مشهور این دبیرستان چه کسانی بوده اند؟
● دفتر مدیر چگونه است؟
● ساختمان مدرسه چند طبقه است؟
● مدیر و ناظمهای دبیرستان چه کسانی هستند؟
● دبیران دبیرستان، چند نفرند؟
● ساختمان چه نمایی دارد؟
● وضعیت کلاسها چگونه است؟
● ویژگیهای برجسته دبیرستان نسبت به دبیرستانهای دیگر، کدام اند؟
● دبیرستان چه رتبههای علمی، ورزشی و فرهنگی کسب کرده است؟ و …
● سالن ورودی ساختمان چگونه است؟
● بر دیوارهای سالن چه مطالبی دیده میشود؟
● معماری بنای ساختمان چگونه است؟
● ساختمان چند کلاس دارد؟
مرحله دوم: گزینش و سازماندهی پرسشها
در گزارش نویسی، توجّه به ترتیب بیان رخدادها بسیار اهمّیت دارد. معمولا ابتدا درباره نام، عنوان، مکان و زمان گزارش اطّلاعاتی داده میشود. سپس دیدهها و شنیدهها بیان میشود. هنگام نوشتن گزارش، نخست چهارچوب شکل میگیرد و سپس جزئیات نوشته میشود. مثلاً شخصی که از یک دبیرستان بازدید کرده، از همان لحظه ای که جلوی دبیرستان قرار گرفته است، گزارش را آغاز میکند و خواننده را با خود همراه میسازد؛ گویی (نویسنده و خواننده) با هم وارد حیاط مدرسه میشوند و به ترتیب چیزهایی را میبینند و میشنوند. پرسشها را نیز با همین فرایند، سازماندهی میکنیم. اکنون به چینش و سازماندهی پرسشها توجّه کنید.
● در گزارش نویسی، توجّه به ……. بسیار اهمّیت دارد. – ترتیب بیان رخدادها
● مکان گزارش؟
● زمان گزارش؟
● نام دبیرستان چیست؟
● در کجای شهر (محله، خیابان، کوچه …) قرار دارد؟
● زمان ساخت این بنا کی بوده است؟
● معماری بنای ساختمان چگونه است؟
● ساختمان چه نمایی دارد؟
● ساختمان مدرسه چند طبقه است؟
● چه مطالب یا طرحهایی روی دیوارهای ساختمان مدرسه به چشم میخورد؟
● سالن ورودی ساختمان چگونه است؟
● بر دیوارهای سالن چه مطالبی دیده میشود؟
● دفتر مدیر چگونه است؟
● وضعیت کلاسها چگونه است؟
● وضعیت کتابخانه چگونه است؟
● دانش آموختگان موفّق و مشهور این دبیرستان چه کسانی بوده اند؟
پاسخ به این پرسشها ما را به نوشته ای مانند متن صفحه روبه رو میرساند. اگر به ترتیب مطالب توجّه کنید، دیدهها یا مشهودات گزارش نویس با روش پلّکانی یکی یکی در کنار هم چیده شده اند و در این مسیر، خوانندگان به گونه ای با وی همراه میشوند که میتوانند تصویر روشنی از موضوع مورد نظر در ذهن ایجاد کنند. اگرچه فضای عمومی گزارش نویسی، عینی است، امکان دارد نویسنده در برخی از زمینهها وارد فضای ذهن خود بشود و از ذهنیات و برداشتهای خود نیز مطالبی به آن بیفزاید؛ البتّه بهتر است در این گونه نوشتهها از این کار (آوردن برداشتهای ذهنی) پرهیز کنیم.
گزارش بازدید از دبیرستان
زمان: روز چهارشنبه، فصل پاییز، سال…
مکان: شهر قم
به مدرسه که میرسم جلوی ورودی اش میایستم و به تابلوی آن نگاه میکنم؛ دبیرستان حکیم نظامی(امام صادق کنونی). داخل میروم، هنوز قدمی برنداشته ام که ناگهان باد شدیدی میوزد؛ شاخه درختان کنار میروند تا عظمت بنا دیده شود.
معماری این بنا کاملاً ایرانی و متناسب با شرایط آب و هوایی قم است. به طوری که تابستانها این ساختمان بسیار خنک و زمستانها گرم و مطبوع است. سقف بنا گهواره ای شکل است. ساختمان، دو طبقه است و نمایی آجری دارد. جنس درها و پنجرههای آن از چوبهای روسی است. دیوارها آراسته به شعرهای نظامی است که با کاشیهای لاجوردی بر آن حاشیه زده اند. قدم زنان میروم و خطوط روی کاشیها را میخوانم؛ به آیه ای از قرآن مجید (بقره، ۲۶۹) برمیخورم « یؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یشَاءُ وَمَنْ یؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِی خَیرًا کَثِیراً»
به خود که میآیم، میبینم بنا را دور زده ام. آنجا به قرینه بودن ساختمان پی میبرم. به درون سرسرا برمیگردم؛ در این سرسرا، شعری از رشید یاسمی با خطّ نستعلیق بر کتیبههای گچی به چشم میخورد که به مناسبت پایان ساخت بنا سروده شده است. مصرع آخر این شعر در واقع تاریخ پایان ساخت بناست؛ یعنی سال ۱۳۱۵٫
اتاق بزرگی روبه روی سرسرا دیده میشود که امروز اتاق معاونان است. کنار سرسرا در سمت چپ، راهرویی است که کلاسها در آن قرار دارد. اتاق اوّل مخصوص مدیر دبیرستان است. برای اینکه او بتواند احاطه کامل بر تمام امور مدرسه داشته باشد، اتاق او پنج در دارد که دو در به راهرو، دو در به ایوان و یکی در به سرسرا باز میشود.
کنار اتاق مدیر، کلاسهای دانش آموزان قرار دارد که درها و پنجرههای بلند و صاف، آنها را مزین کرده است. هر کلاس دو در دارد: یکی از آنها به سوی راهرو و دیگری به طرف ایوان باز میشود. چشم انداز راهرو از طریق پنجرههای چوبی به طرف باغ گشوده شده است و درِ سمت ایوان به سوی زمین چمنی باز میشود که تیم فوتبال مدرسه در آن تمرین میکنند.
در انتهای راهرو راه پله ای وجود دارد که به طبقه بالا منتهی میشود. این مسیر امروز مسدود است و به جای آن، دانش آموزان از طریق راه پله کنار سرسرا به طبقه دیگر میروند. طبقه بالا دقیقاً مثل طبقه پا یین ساخته شده است؛ با این تفاوت که به جای اتاق معاونان در آن کتابخانه قرار دارد.
مخزن کتابخانه تاریک است و کتابها قدیمیاند. بسیاری از کتابهای اینجا سالهاست که دیگر تجدید چاپ نمیشوند؛ امّا ارزش تاریخی دارند . این جمله را میشنوم: «هر کتابی که به فکرتان برسد، اینجا پیدا میکنید. در قدیم اینجا جزو کتابخانههای معروف و معدود شهر بوده است؛ اینجا همچنین دارای آرشیو روزنامه نیز هست.» به طور پراکنده آنها را نگاه میکنم؛ روزنامه اطلاعات سال ۱۳۱۴، روزنامه استوارِ سال ۱۳۱۷، روزنامه کیهانِ ۱۳۲۳ ، روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۶۵٫ مجموعه کاملی از کتابهای درسی دهه ۱۲۹۰ تا ۱۳۹۰هم به چشم میخورد. یکی از کتابها را برمیدارم؛ دیوان پروین اعتصامی است که آن را با خط خود به این مدرسه اهدا کرده است.
به یاد چند روز پیش میافتم که پای صحبتهای یکی از دانش آموزان قدیمی این مدرسه (در سالهای ۱۳۳۳ 1327) نشسته بودم. او میگفت: «این مدرسه اگرچه در زمان ساخت خود به عنوان مدرسهای مجلل، مشهور شد، اما بعدها به دلیل داشتن دانش آموزان و دبیرانِ سرآمد، مشهور باقی ماند.»
اکثر این دانش آموزان و دبیران با سمت استادی دانشگاه بازنشسته شده اند و هر کدام صاحب دهها تألیف اند. انسانهای بزرگی چون استاد دکتر سادات ناصری، دکتر محمّد امین ریاحی، دکتر بهشتی، دکتر مفتح، دکتر ابوالفضل مُظاهر مصفّا، دکتر علی اشرف صادقی، دکتر امیرحسین یزدگردی از دانش آموختگان و دبیران این مدرسه هستند.
کارگاهِ نوشتن
۱- گزارش زیر را بخوانید و متناسب با آن، پرسشهایی بنویسید؛ سپس سؤالها را سازماندهی کنید.
موزه آذربایجان، یکی از مهم ترین موزههای ایران است که در شهر تبریز و در جوار مسجد کبود قرار دارد. این موزه دومین موزه باستان شناسی پس از موزه ملی ایران است. آثار تاریخی و هنری متعلق به دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی در اینجا به نمایش گذاشته شد ه است.
وقتی از در وارد میشوی به آستانه موزه میرسی که سمت راست آن باجه بلیت فروشی است. در همین محوطه، حوضچه بسیار شکیل و زیبایی جلب توجّه میکند که یکپارچه از مرمر ساخته شده است و قدمت نسبتا زیادی دارد. بنای موزه سه طبقه است؛ هر یک با مساحت تقریبی ۶۶۰ متر مربع. از آستانه موزه راهی است به سالن همکف. در همین سالن، شانزده غرفه شیشه ای دو طبقه وجود دارد که اشیای عتیقه در آنها قرار دارند. ده غرفه از همین غرفهها معمولا به زیرخاکیهای سفالی اختصاص دارد که برخی از آنها به دوران قبل از تاریخ و برخی دیگر به هزاره اوّل و هزاره دوم قبل از میلاد مربوط میشود.
از پلهها که بالا میروی، وارد تالار طبقه فوقانی میشوی؛ نام این تالار «تالار مشروطیت» است که به دلیل داشتن تابلوهای مصوّر دوران انقلاب مشروطیت و دوران صدر مشروطیت و اشیای عتیقه دیگر، دیدنی است.
وقتی از در وارد میشوی، تندیس فلزّی ستّارخان، سردار ملی جلب نظر میکند . بر چهار دیوار تالار، سی و شش تابلو نصب شده است که تصاویری از رجال سیاست و مجاهدین معروف انقلاب مشروطیت را نشان میدهد. یکی از همین تابلوها نمودار شهدای عاشورای سال ۱۱ ۹۰ (شمسی 1230 هـ. ق.) است و در آن، تصاویر مرحوم ثقه الاسلام با جمع یاران مشروطه طلب و انقلابی دیده میشود که به طور دسته جمعی به دار آویخته شده اند…
در طبقه زیرزمینی موزه، تالار دیگری وجود دارد که آثار عتیقه، به ویژه مجسمههای خیال انگیز و تماشایی اش به فضای آن، شکوه زیادی بخشیده است. این مجسمههای تجسّمی و تخیلی وقتی در معرض تماشای هر تماشاگر با احساس و نکته دان قرار میگیرند، چنان گویای حقایق زندگی و واقعیات تاریخی هستند که با همه بی زبانی، زبان آوری میکنند و برخی از ماجراهای تلخ و ناگوار زندگی را آیینه سان در برابر دید تماشاگران قرار میدهند و با مهارت تحسین انگیزی به تفسیر رخدادهای عالم پرماجرا میپردازند.
هنر انشانویسی و نامه نگاری
پرسشها:
● موزه آذربایجان در کجا قرار دارد؟
● این موزه مربوط به چه هنرها و آثار تاریخی است؟
● ساختمان آن چه ویژگی هایی دارد؟
● وضعیت تالارهای موزه چگونه است؟
● هر یک از طبقات این موزه مربوط به چه دوره و آثاری است؟
سازماندهی پرسشها:
● موزه آذربایجان در کجا قرار دارد؟
● ساختمان آن چه ویژگی هایی دارد؟
● این موزه مربوط به چه هنرها و آثار تاریخی است؟
● هر یک از طبقات این موزه مربوط به چه دوره و آثاری است؟
● وضعیت تالارهای موزه چگونه است؟
۲- یکی از موضوعهای زیر را انتخاب کنید و با بهره گیری از شیوه پرسش و پاسخ سازی، گزارشی بنویسید.
● بازدید از یک مکان تاریخی
● کتابخانه مدرسه یا شهر
● اردوی دانش آموزی
● سفر خانوادگی
● فعّالیتهای یک روز تعطیل
● مهمانی خانوادگی
مرحله اوّل: پرسشهای عینی
●
●
●
●
●
●
مرحله دوم: گزینش و سازماندهی پرسش
●
●
●
●
●
●
●
گزارش:
………………………………………………………………………………………………..
………………………………………………………………………………………………..
……………………………………………………………………………………………….
………………………………………………………………………………………………..
……………………………………………………………………………………………….
……………………………………………………………………………………………….
۳- به پرسشها و گزارش مکتوب دوستانتان با دقّت گوش دهید؛ سپس آن را بر پایه سنجههای زیر، ارزشیابی کنید.
ردیف | سنجههای ارزیابی | شمارک |
۱ | طرح ریزی گزارش با بهره گیری از پرسشهای عینی | ۳ |
۲ | سازماندهی پرسشها از کل به جزء | ۳ |
۳ | مناسب بودن ترتیب بیان رخدادها | ۲ |
۴ | رعایت انسجام در نوشته | ۲ |
۵ | پرهیز از نگارش جملههای طولانی | ۲ |
۶ | استفاده از واژههای مناسب فضای متن | ۳ |
۷ | شیوه خواندن | ۲ |
۸ | رعایت املا و نکات نگارشی | ۳ |
جمع بندی | ۲۰ |
هنجار نوشتار ۴
یکی از نکات مهم در کاربرد واژه، توجه به فضای حاکم بر متن است. به بیان دیگر، واژهها متناسب با حال و هوای متن انتخاب میشوند.
این متن، نوشته عینی است و واژههای آن متناسب با فضا و هدف متن، انتخاب شده اند.
«چشم، یکی از پرکارترین اعضای بدن انسان است. اگر بگوییم چشمها از لحاظ کارکرد بعد از مغز در مرتبه دوم قرار میگیرند، بیهوده نگفته ایم. این درست است که مغز انسان در بیست و چهار ساعت به صورت مستمر کار میکند؛ امّا باید بگوییم که مغز در طول این ساعتها تنها نیست و چشمها نیز به همین میزان فعّالیت دارند. شاید فکر میکنید که هنگام خواب، چشمها در حال استراحت اند؛ امّا این صحیح نیست. سلولهای چشم به صورت مستمر چه در خواب و چه در بیداری کار میکنند.»
امّا در متنهای ذهنی، مفاهیم در عواطف و احساسات و برداشتهای فکر و خیال نویسنده ریشه دارند.
«همه طبقات آسمان را گشته ام. در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان، بر جاده کهکشان تاخته ام. صحرای ابدیت را درنوردیده ام. بال در بال فرشتگان، در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام. با خدایان، ایزدان، با همه الهههای زیبای آسمان، با همه ارواح جاوید که در آسمان آرام یافته اند، آشنا بوده ام. از هر جا، از هر یک، یادی، یادگاری، برایت آورده ام. از سیمای هر کدام زیباترین خط را ربوده ام. از اندام هر یک، نازنین طرح را گرفته ام. از هر گلی، افقی، دریایی، آسمانی، چشم اندازی، رنگی دزدیده ام و با دست و دامنی پر از خطها و رنگها و طرحهای آن سوی این آسمان زمینی، از معراج نیمه شبان تنهایی، به دامان مهربان تو فرود آمده ام. نشسته ام تا آن ودیعهها که از آسمانها آورده ام در دامن تو ریزم.»
هبوط در کویر، علی شریعتی
● عبارت پیشرو یعنی چه؟ «یکی از نکات مهم در کاربرد واژه، توجه به فضای حاکم بر متن است.»
– یعنی، واژهها متناسب با حال و هوای متن انتخاب میشوند.
● در متنهای ذهنی، مفاهیم در عواطف و احساسات و برداشتهای فکر و خیال نویسنده ریشه دارند.
حکایت نگاری
حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.
یکی را از حکما شنیدم که میگفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است؛ مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.
قلمرو زبانی: حکما: ج حکیم، دانشمند، فرزانه / را: به معنای «از» / جهل: نادانی /
بازگردانی: از یکی از دانشمندان شنیدم که میگفت: هرگز کسی به نادانی خودش اقرار نکرده است؛ مگر کسی که چون فرد دیگری در حال سخن گفتن باشد، سخن او تمام نشده، شروع به سخن گفتن کند.
سخن را سر است اى خردمند و بُن / میاور سخن در میان سخن
قلمرو زبانی: سر: آغاز / بن: پایان / قلمرو ادبی: سر، بن: تضاد / واژه آرایی: سخن / سر، بن، میان: تناسب / سر، میان: ایهام تناسب (سر: اندام بدن، میان: کمر)
بازگردانی: ای انسان خردمند! سخن آغاز و پایان دارد. میان سخن گفتن کسی شروع به حرف زدن نکن.
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش / نگوید سخن تا نبیند خموش
قلمرو زبانی: خداوند: دارنده ، صاحب /خموش: ساکت
بازگردانی: انسان دارای اندیشه و فرهنگ و هوش تا دیگران را ساکت نبیند حرف نمیزند.گلستان، باب چهارم: در فواید خاموشی