تاکنون آموخته ایم که هر بیت، دو پاره یا مصراع دارد که چونان کفههای ترازو با یکدیگر برابرند و به طور دقیق، نشانههای هجایی و وزن آن دو، همگونی و برابری دارند.
نیما برای رهایی از تنگناهای عروضی مبتنی بر تساوی و نظم هجاهای هر مصراع، شکل جدیدی از وزن را ایجاد کرد. به این صورت که قید تساوی هجاهای دو مصراع را برداشت و دست شاعر را در سرودن شعر باز گذاشت؛ بی آنکه از زیبایی موسیقایی وزن قدیم بکاهد.
برای نمونه در شعر زیر: «نهایی، خرداد ۱۴۰۰»
◙ میتراود مهتاب / میدرخشد شبتاب / نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک / غم این خفته چند / خواب در چشم ترم میشکند. «نهایی، دی ۱۴۰۰»
خط عروض: میتَراوَد مَهتاب / میدِرَخشَد شَبتاب / نیست یِک دَم شِکَنَد خاب بِ چَشمِ کَسُ لیک / غَمِ این خُفتِ یِ چَند / خاب دَر چَشمِ تَرَم میشِکَنَد.
بازگردانی: مهتاب میتابد. شبتاب میدرخشد. همه خوابیدهاند و کسی نیست که لحظهای خوابش نبرد؛ ولی من به خاطر دیدن این مردم ناآگاه و بی خبر خوابم نمیبرد.
میتراود مهتاب | پایههای آوایی | می تَ را وَد/ مَه تاب |
وزن | فاعِلاتُن (فَعِلاتُن) فَعْ لُن (فَعِلُن) | |
نشانههای هجایی | -U – -/ – – | |
میدرخشد شب تاب | پایههای آوایی | می دِ رَخ شَد / شَب تاب |
وزن | فاعِلاتُن (فَعِلاتُن) فَعْ لُن (فَعِلُن) | |
نشانههای هجایی | -U – -/ – – | |
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک | پایههای آوایی | نی ست یِک دَم/ شِ کَ نَد خا / ب بِ چَش مِ/ ک سُ لیک |
وزن | فاعِلاتُن (فَعِلاتُن) فَعِلاتُن فَعِلاتُن فَعِلُن | |
نشانههای هجایی | – U – – /UU – – /UU – – /UU – | |
غم این خفته چند | پایههای آوایی | غَ مِ این خُف/ تِ یِ چَند |
وزن | فَعِلاتُن فَعِلُن | |
نشانههای هجایی | UU- – / UU- | |
خواب در چشم ترم میشکند | پایههای آوایی | خا ب دَر چَش/ مِ تَ رَم می/ شِ کَ نَد |
وزن | فاعِلاتُن (فَعِلاتُن) فَعِلاتُن فَعِلُن | |
نشانههای هجایی | – U – – /UU – – / UU– |
چنان که میبینیم، شعر نیمایی وزن عروضی دارد؛ امّا کوتاهی و بلندی مصراعها و نیز تعداد هجاها برابر نیست. به بیان دقیق تر، اگر یک مصراع با وزن واژۀ فاعِلاتُن سروده شد، بقیّۀ مصراعها نیز به همین شکل سروده خواهد شد؛ امّا ممکن است مصراعی یک یا چند هجا یا پایه بیشتر از مصراع دیگر داشته باشد؛ یعنی لازم نیست که تعداد وزن واژههای هر بخش آن یکسان باشد؛ مثلاً در یک مصراع میتوان یک فاعِلاتُن آورد و در مصراع دیگر، دو یا سه یا چهار؛ یا حتّی میتوان نیمی از یک وزن واژه را در یک مصراع قرار داد.
به این نمونه بنگرید: «خارج کشور، دی ۹۷» «نهایی، شهریور۱۴۰۰»
خط عروضی: تُ را مَن چَشم دَر راهَم، شَباهِنگام / کِ میگیرَند دَر شاخِ تَلاجَن، سایِها رَنگِ سیاهی/ وَزان دِل خَستِگانَت راست، اَندوهی فَراهَم/ تُ را مَن چَشم دَر راهَم …
بازگردانی: من شباهنگام چشم به راهم تو ام، زمانی که سایهها در شاخ تلاجن تیرهتر میگردند و خواستاران تو از دیدن این تیرگی اندوهگین میشوند.
تو را من چشم در راهم، شباهنگام | مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن |
که میگیرند در شاخ تلاجن، سایهها رنگ سیاهی | مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن مفاعی (فَعولُن) |
وز آن دل خستگانت راست، اندوهی فراهم | مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن مفاعی(فَعولُن) |
تو را من چشم در راهم … | مَفاعیلُن مَفاعیلُن |
نیما یوشیج |
تلاجن: نام درختچهای است کوهستانی.
بدان سان که میبینیم، در این گونه شعر، مصراعها کوتاه و بلند هستند و غالباً تعداد نشانههای هجایی و وزن واژههای یک مصراع با مصراع دیگر برابر نیست.
البتّه کوتاهی و بلندی مصراعهای شعر، در برخی از قالبهای شعر کهن نیز پیشینه داشته، برای نمونه، به شعر زیر که در قالب «مُستَزاد» سروده شده است، توجّه کنید:
هر لحظه به شکلی بت عیّار برآمد / دل بُرد و نهان شد
هر دم به لباسی دگر آن یار برآمد / گه پیر و جوان شد (منسوب به مولوی) «نهایی، خرداد ۱۴۰۰»
وزن: مَفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فَعولُن / مَفعولُ فَعولُن
● مستزاد: در پایان هر مصراع واژه یا واژگانی افزوده شده است. واژه یا واژگان افزوده شده معنی مصراع را کامل میکنند. این افزودهها همه وزنی یکسان دارند و با مصراع پیش از خود نیز هم وزن اند.
به نمونهای دیگر از شعر نیمایی توجّه کنید:
◙ نفَسَم را پرِ پرواز از توست / به دماوند تو سوگند، که گر بگشایند / بندم از بند، ببینند که: / آواز از توست / همه اجزایم با مهرِ تو آمیخته است / همه ذرّاتم با جان تو آمیخته باد! / خون پاکم که در آن عشق تو میجوشد و بس / تا تو آزاد بمانی، / به زمین ریخته باد !( فریدون مشیری) «نهایی، دی ۹۷» «نهایی، دی ۹۹»
وزن: فَعِلاتُن فَعِلاتُن فَعِلُن …
بازگردانی: پرِ پرواز نفَسَم از تو است. به دماوند تو سوگند میخورم که اگر بند از بندم بگشایند، ببینند که آوازم از تو است. همه اجزایم از عشق تو آمیخته است. همه ذرّاتم با جان تو آمیخته باد! خون پاکم که فقط در آن عشق تو میجوشد، به خاطر تو به زمین ریخته باد! تا تو آزاد بمانی.
◄ نام گذاری وزنها
آنچه تاکنون آموخته ایم، برای شناخت و درک وزن شعر فارسی و کاربرد آن کافی است؛ امّا در عروض سنّتی برای هریک از وزنها اسمی نهاده اند، مثلاً وزن حاصل از تکرار ارکان زیر را چنین مینامند:
مفاعیلن: هَزَج، فاعلاتن: رَمَل، مستفعلن: رَجَز و فعولن: مُتقارب.
اگرچه واحد وزن شعر فارسی مصراع است، برای نام گذاری وزنها – به شیوه عروض عرب – بیت، مبنای محاسبه قرار گرفته است که در عروض سنتی آن را بحر نامیده اند. کوتاه ترین مصراع شعر سنّتی فارسی دو رکن و طولانی ترین آن چهار رکن دارد که در مجموع، بیتهای شعر فارسی چهار، شش یا هشت پایه خواهند داشت؛ مثلاً در وزن فاعِلاتُن که نام آن رمل است، اگر هر مصراع دارای چهار فاعِلاتُن باشد، مجموع پایههای دو مصراع، هشت فاعِلاتُن خواهد بود که نام آن را بحر «رمل مثمّن» مینامند و اگر تعداد پایهها شش تا باشد «رمل مسدّس» و اگر تعداد پایه چهار باشد «مربع» میگویند. چنانچه پایه آخر کامل باشد «سالم» و اگر یک هجا از رکن پایانی حذف شود «محذوف» نامیده میشود؛ به طور مثال بیت زیر دارای هشت رکن کامل فاعِلاتُن است که بحر آن «رمل مثمّن سالم« است.
● «بحر» چیست؟ – بحر نام گذاری وزن شعر فارسی است.
● واحد وزن شعر فارسی ………….. است. – مصراع
◙ هر که چیزی دوست دارد، جان و دل بر وی گمارد / هر که محرابش تو باشی، سر ز خلوت برنیارد (سعدی) «نهایی، خرداد ۱۴۰۰»
◙ بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت / و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت (حافظ)
میبینید که بیت دارای هشت رکن کامل فاعِلاتُن است؛ امّا رکن پایانی کامل نیست و یک هجا از آخر آن حذف شده است، بنابراین بحر این بیت « رمل مثمّن محذوف» است.
و بیت: به سوزی ده کلامم را روایی / کز آن گرمی کند آتش گدایی (وحشی بافقی) «نهایی، خرداد ۹۹»
«هزج مسدّس محذوف» است.
به ندرت اتفاق میافتد که بیتی دارای چهار رکن باشد؛ مثلاً هر مصراع بیت زیر از دو «مستفعلن» درست شده است؛ بنابراین «رجز مربّع سالم» است:
◙ دریای هستی دم به دم / در چرخ و تاب و پیچ و خم (گلچین گیلانی) «نهایی، دی ۱۴۰۰»
با توجه به توضیحی که در معرّفی شعر نیمایی داشته ایم؛ تساوی رکنها در این شعر رعایت نمیشود؛ بنابراین تعداد ارکان در مصراعها برابر نیست.
برای آشنایی بیشتر با شیوه یافت وزن شعر اینجا را کلیک کنید.