آموزه ششم: لف و نشر، تضاد و متناقض نما

لف در لغت به معنی «پیچیدن» و نشر به معنی «گستردن» است و دراصطلاح بدیع، هرگاه شاعر یا نویسنده دو یا چند لفظ ذکرکند، سپس دو یا چند لفظ دیگر بیاورد که هر کدام از اینها به یکی از آن لفظ‌ها مربوط شود، لف و نشر گویند. در لف و نشر معمولاً معنی بخش اوّل ناتمام است و نیازمند ادامه مطلب؛ بنابراین ذهن شنونده در تکاپو، منتظر ادامه مطلب است. با آمدن دنباله مطلب در بخش دوم، انتظار برآورده می‌شود. این تلاش ذهنی و دریافت، سبب لذت بردن خواننده می‌شود.

به نمونه زیر دقت کنید:

با دقت و تأمّل در بیت بالا نوعی ارتباط و هماهنگی و موسیقی معنوی را حس خواهیم کرد. این موسیقی معنوی از آنجا سرچشمه می‌گیرد که شاعر ابتدا کلمات و واژگانی را به ترتیب ذکر کرده است؛ سپس وصف یا توضیحی یا افعالی برای هریک از آنها در عبارات بعدی می‌آورد. واژه‌های قد، رخ و چشم «لف» و واژه‌های سرو، گل و بادام «نشر» هستند که شاعر به ترتیب نشر‌ها را این گونه به لف‌ها باز می‌گرداند و ذهن خواننده با تلاش و دقّت به این معنی پی می‌برد.

لف‌هانشرها
۱- قد۱- سرو
۲-  رخ۲- گل
۳- چشم۳- بادام

اگر لف‌ها به صورت مرتب با نشرها مرتبط باشند، به آن لف و نشر مرتب می‌گویند. برای مثال در دو بیت زیر (منسوب به فردوسی) لف و نشر مرتب به زیبایی هر چه تمام تر آمده است:

لف‌هانشرهانشرها
۱- شمشیر۱- برید۱- سر
۲- خنجر۲- درید۲- سینه
۳- گرز۳- شکست۳- پا
۴- کمند۴- ببست۴- دست

اگر ارتباط لف‌ها با نشرها نامنظم باشد، لف و نشر نامرتّب خواهد بود. برای مثال:

لف‌هانشرها
۱- افروختن۲- شمع
۲- سوختن۱- پروانه
۳-  جامه دریدن۳-  گل

با کمی دقت درمی‌یابیم شاعر در مصراع اوّل لف‌ها و در مصراع دوم نشرها را آورده است. در این مثال نشرها به ترتیب لف‌ها نیامده اند؛ یعنی نشر دوم به لف اوّل و نشر اوّل به لف دوم برمی‌گردد.

شاعر هیچ گاه تعیین نمی‌کند که هریک از این وصف‌ها، توضیحات یا افعال به کدام یک از امور ذکر شده ربط دارد؛ بلکه آن را به درک و ذوق مخاطب واگذار می‌کند و همین امر سبب لذّت ادبی خواننده می‌شود.

نمونه‌های دیگر:

سعید جعفری
درس علوم و فنون ادبی
لف و نشر/ پیچش و گسترش
لف و نشر
پیچش و گسترش
لف و نشر/ پیچش و گسترش
علوم ۳ بیسترس سعید جعفری
سعید جعفری

استفاده از دو واژه در سخن که از نظر معنی عکس یا ضد یکدیگر باشند یا ضد هم به حساب آیند.

به نمونه زیر توجه کنید:

بنشین با برخیز و بنشینم با برخیزم از نظر معنی در تضاد هستند. تقابل در معنی سبب تداعی می‌شود، ذهن از این تداعی لذّت می‌برد و موسیقی معنوی بیت از مقابله این دو فعل پدید می‌آید.

یا در بیت:

از نظر معنی و مفهوم آب و آتش در این بیت آرایه تضاد پدید آورده است.

مثال دیگر:

در این مثال دو واژه «دوست» و «دشمن» از نظر معنی با یکدیگر در تقابل اند یا تضاد دارند. این تضاد در معنی، موسیقی معنوی را سبب می‌شود و بر روشنگری و زیبایی و لطافت سخن می‌افزاید.

مثال‌های دیگر:

در کدام یک از ابیات زیر آرایه « تضاد » وجود دارد؟ «نهایی شهریور ۹۹»

الف) فلک در خاک می غلتید از شرم سرافرازی /  اگر می دید معراج ز پا افتادن ما را

ب) اینکه گاهی می زدم بر آب و آتش خویش را / روشنی در کار مردم بود مقصودم چو شمع 

ج) ما با توایم و با تو نه ایم؛ اینت بوالعجب / در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم

د) چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش / هیچ دانا زین معّما در جهان آگاه نیست

تضاد
تضاد

در لغت به معنی ناسازی و نقیض هم بودن است. در اصطلاح ادبی آوردن و جمع دو واژه یا دو معنی متناقض در سخن است؛ چنان که جمع آنها در زبان محال باشد و آفریننده زیبایی شود.

به بیت زیر توجه کنید:

حاضر و غایب به هم اضافه شده است. چگونه ممکن است کسی هم حاضر باشد و هم غایب؟! از نظر منطق چنین امری ناممکن است و شگفت. به بیان دیگر، وجود یکی، نقض دیگری است؛ امّا شاعر چنان هنرمندانه این دو صفت متناقض را در کلام خود به کاربرده است که هم پذیرفتنی است، هم بر زیبایی بیت می‌افزاید.

یا در بیت:

همراهی واژه‌های فریاد با بی صدا و مفهومی که این واژه‌ها بیان نموده اند، متناقض نما است؛ شاعر هنرمندانه دو واژه را که عقلاً ارتباط بین آنها غیر ممکن است، به هم مربوط ساخته است.

مثال‌های دیگر:

فرق متناقض‌نما و تضاد

تضاد آوردن دو امر متضاد است، بدون آنکه متناقض هم باشند؛ مانند «بامداد هوا سرد بود. اکنون گرم است.»؛ امّا در متناقض نما، تضاد در یک امر است؛ نه دو امر؛ مانند: «اکنون هم سرد است و هم گرم.» در حقیقت متناقض نما برانگیختن اعجاب است از راه خلاف عرف، عادت و منطق.

تناقض
متناقض نما
سعیدجعفری

برای آشنایی با پرسش پاسخ گزین اینجا را کلیک کنید.

Follow by Email
YouTube
LinkedIn
LinkedIn
Share
Instagram
Telegram
پیمایش به بالا