بایگانی برچسب: s

آموزه هشتم: وزن شعر پارسی

وزن شعر، نظمی است بر مبنای کمّیت هجاها، یعنی بر پایه چینش هماهنگ هجاهای کوتاه و بلند استوار است.

علمی که قواعد وزن شعر و طبقه بندی وزن‌ها را از جنبه نظری و عملی تعیین می‌کند، «عروض» نامیده می‌شود.

واحد وزن در شعر فارسی و در بسیاری از زبانهای دیگر «مصراع» است. وزن هر مصراع شعر در این زبان‌ها نمودار وزن مصراع‌های دیگر است؛ وقتی شاعر، مصراع اوّل را سرود، بقیه مصراع‌ها را نیز باید در همان وزن بسراید.

برای پیدا کردن وزن شعر، نخست آن را باید درست خواند. در خواندن نباید شکل نوشتاری کلمات، ما را دچار اشتباه کند. برای نمونه، کافی است شکل نوشتاری بیت را با صدایی که از خواندن آن می‌شنوید، مطابقت دهید؛ مثال:

وقتی بیت قبل را درست بخوانیم، «طاعت آن » به صورت «طاعتان» و «پیش آر» به صورت «پیشار» تلفّظ می‌شود. در تعیین وزن می‌کوشیم، شعر را همان گونه که می‌خوانیم یا می‌شنویم، بنویسیم. این خط، خطّ عروضی نامیده می‌شود. در نوشتن شعر به خطّ عروضی، رعایت چند نکته لازم است:

۱- اگر در فصیح خواندن شعر، همزه آغاز هجا (وقتی قبل از آن صامتی باشد) تلفّظ نشود، در خط نیز آن را باید حذف کرد، چنان که در بیتی که خواندیم «طاعت آن» با حذف همزه به صورت «طاعتان» تلفّظ می‌شود. همچنین در مصراع «بنی آدم اعضای یکدیگرند» با حذف همزه «اعضا» به صورت «بنی آدَمَعضای …» خوانده می‌شود.

۲- در خطّ عروضی باید حرکات (مصوّت‌های کوتاه) گذاشته شود.

هَردَمَزین باغبَری میرِسَد
تازِتَرَز تازِتَری میرِسَد

روشن است کلماتی مانند «تو»،«دو» و «و» ربط (عطف) به صورتی که تلفّظ می‌شوند، باید نوشته شوند یعنی به صورت «تُ» ، «دُ» ،« ﹹ »؛ معمولاً «و» عطف یا ربط، به ویژه در شعر به صورت «ﹹ »(ضمّه) تلفّظ می‌گردد؛ مثل من و او ← مَنُ او.

۳- حروفی که در خط هست؛ امّا به تلفّظ درنمی‌آید، در خطّ عروضی حذف می‌شود؛ مانند بیت:

که کلمات «چه» و «خویش»، به صورت «چِ » و «خیش» نوشته می‌شود:

۴- حرف مشدّد را دو بار می‌نویسیم. مانند «درّنده» ←«دَررَنده»

بُرُوْشی ردَررَن دِباشِیْ دَغَل
مَیَندا زخُدرا چُروبا هِشَل

«تقطیع » یعنی قطعه قطعه کردن شعر به ارکان عروضی و هجاها.

برای دستیابی به وزن یک بیت، آن را به ارکان و سپس به هجاها تقسیم می‌کنیم. در تقطیع به ارکان، یک مصراع را به چندپاره (رکن) هماهنگ تقسیم می‌کنید.

مرَنجان دِلَمرا کِاینمُر غِوَحشی
زِبامی کِبَرخا ستمُشکِل نشینَد

پس از مشخص شدن ارکان، اکنون می‌توانید هجاهای شعر را به دقت جدا و مرز هر هجا را با خط عمودی کوتاهی مشخص کنید.

۱- در مواردی این پاره‌ها هماهنگ نیستند. در سال آینده با ارکان نامنظم آشنا خواهید شد.

سپس علامت هر هجا را زیر آن می‌نویسیم.

یادآوری: حرکات (مصوّتهای کوتاه) در شمارش، مانند دیگر حروف شمرده می‌شوند؛ امّا هر مصوّت بلند، از نظر کشش آوایی دو حرف به شمار می‌آید.

مرَنجان دِلَمرا کِاینمُر غِوَحشی
Uــ Uــ Uــ Uــ

حال اگر مصراع دوم یا مصراع‌های دیگر شعر را نیز تقطیع هجایی کنیم، خواهیم دید که نظم و ترتیب هجاهای آن، دقیقا مثل مصراع اوّل خواهد بود. هجاهای مصراع دوم را زیر هجاهای مصراع اوّل م یآوریم تا هجاهای دو مصراع را بهتر بتوان مطابقت داد.

مرَنجان دِلَمرا کِاینمُر غِوَحشی
Uــ Uــ Uــ Uــ
زِبامی کِبَرخا ستمُشکِل نشینَد

هجا

گونه های هجا
سعید جعفری
سعید جعفرری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی
سعید جعفری
دبیرستان
سعید جعفری
سعید جعفری
سعید جعفرری دبیر فارسی، عربی و انگلیسی

برای آشنایی بیشتر با وزن شناسی اینجا را بفشار.

خودارزیابی آموزه ۸

سعید جعفری: سَعیدِ جَعفَری

خط عروضی: مُرُووَت نَباشد بَرُفتادِ زور / بَرَد مُرغِ دون، دانِ از پیشِ مور

پایه‌های آواییمُ  رُو  وَتنَ  با  شَد بَ  رُف  تادِ  زور
پایه‌های آواییبَ  رَد  مُرغِ  دون  دا نِ  از  پیشِ  مور
نشانه هجایی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ

رهایی ← رَهایی: رَ / ها / یی؛ ∪ ـ ـ   // لانه ← لانِ: لا / نِ؛ ـU  // خویشتن شناسی ← خیشتَن شِناسی: خیش / تَن/ شِ / نا / سی؛  ـ U ـ U ـ ـ // محبّت ← مَحبّت: مَ / حَب / بَت؛  Uـ ـ // دلنوازان ← دلنوازان: دل / نَ / وا / زان؛ ـ U ـ  ـ // نیکو ← نیکو: نی / کو؛ ـ ـ // خواهش ← خاهش: خا / هِش؛ ـ ـ // رهرو ← رَهرو: رَه / رُوْ؛ ـ ـ // بزرگراه ← بُزُرگ راه: بُ / زُرگ / راه؛  UـU  ـU  // بنفشه ← بَنَفشِ: بَ / نَفشِ؛  UـU  // ملالت ← ملالت: مَ / لا / لَت؛  Uـ  ـ // التماس ← اِلتِماس: اِل / تِ / ماس؛ ـ U ـ U // خود ← خُد؛ ـ // سفینه ← سفین: سَ/ فی/ نِ؛ UـU // چون ← چُن؛ ـ // پشتوانه ← پُشتواِنِ: پُشت / وا / نِ؛ ـ Uـ U  // مجموعه ← مَجموعِ: مَج / مو / عِ؛ ـ ـ U // روزنه ← رُوْزَن: رُوْ / زَ / نِ؛ ـ U U // خواستن ← خاستَن: خاس / تَن؛ ـ U ـ // مؤذّن ← مؤذّن: مُ / ؤَذ / ذِن؛ Uـ ـ // کاشته ← کاشت: کاشت؛  ـ U U // راهوار ← راهوار: راه / وار؛ ـ U ـ  U

واژهبی همزهبا همزه
سرآمدسرامدسَرآمَد
دل انگیزدِلنگیزدل انگیز
جنگ آورجَنگاوَرجَنگ آور
شب آهنگشَباهَنگشب آهنگ
شیر افکنشیرَفکنشیراَفکن
دار آبادداراباددارآباد

خط عروضی: با من بگو تا کیستی، مهری بگو، ماهی بگو / خابی خیالی چیستی، اشکی بگو آهی بگو 

با / مَن / بِ / گو / تا / کی / س/ تی / مِه / ری / بِ / گو / ما / هی/ بِ/ گو // (–U–/-U–/-U–/-U-)

خا / بی / خِ / یا / لی / چی / س / تی / اَش / کی / بِ / گو / آ / هی / بِ / گو // (–U–/-U–/-U–/-U-)

خط عروضی: بَر سَرِ آنَم کِ گَر زِ دَست بَرایَد / دَست بِ کاری زَنَم کِ غُصصِ سَرایَد 

بر / س / ر / آ / نم / ک / گر / ز / دست / ب / را / ید // (-UU-/U-U-/-UU-/-)

دست / ب / کا / ری / ز / نم / ک / غص / ص / س / را / ید // (-UU-/U-U-/-UU-/-)

کی / رَف / تِ / ای / زِ / دِل / کِ / تَ / مَن / نا / کُ / نَم / تُ / را (-U-/U–U/U-U-/U)

کی / بو / دِ / ای / نَ / هُف / تِ / کِ / پِی / دا / کُ / نَم / تُ / را (-U-/U–U/U-U-/U)

آ / ی / نِ / اَر / نَق / شِ / تُ / بِن / مود / راست  (U-/-UU-/-UU-)

خُد / شِ / کَ / نا / یی / نِ / شِ / کَس / تَن / خَ / طاست  (U-/-UU-/-UU-)

قلمرو زبانی: ار: اگر / نمودن: نشان دادن / راست: دقیق / قلمرو ادبی: وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن / موازنه

بازگردانی: اگر آینه چهره تو را درست و دقیق نشان داد، خودت را بشکن. آیینه شکستن درست نیست.

ءَ / گر / کا / ری / کُ / نی / مُز / دی / سِ / تا / نی  (U/—U/—U–)

چُ / بی / کا / ری / یَ / قین / بی / مُزد / ما / نی (U/—U/—U–)

بادآورده:ـ ـ ـ U (حذف همزه) / پلنگ افکن: U ـ Uـ ـ (بدون حذف همزه) / دانش آموز:ـ ـ ـ ـ  U(بدون حذف همزه) / گل اندام:ـ ـ ـ  U(بدون حذف همزه) / پیام آور: Uـ ـ ـ (حذف همزه) / خوش اندام: Uــ U(حذف همزه) / کارآزموده:ــ Uـ U (حذف همزه)

وزن واژه یا پایه آوایی

پایه آوایی
پایه آوایی و وزن واژه