بایگانی برچسب: s

جناس

جناس یا همجنس‌سازی نزدیکی هرچه بیشتر واژه‌ها از نظر لفظی است. آرایه جناس بر دو گونه می‌شود: جناس همسان و جناس ناهمسان.

جناس همسان

$  در جناس همسان، همه صدادارها و بی صداهای دو واژه یکسان است، امّا معنا متفاوت.

$  خرامان بشد سوی آب روان / چنان چون شده باز یابد روان  

☼  روان در مصراع نخست به معنای جاری و در مصراع دوم به معنی جان و روح است.

%   اگر واژه‌‌ها از نظر معنایی یکسان باشند آرایه تکرار پدید می‌آید.

واژه‌های دومعنایی

شانه: ( دوش ، ابزار شانه زدن )- بهشت: ( جنّت ، فروگذاشت)- مدام: ( شراب ،  همیشه)- خویش: ( خویشتن ، خویشاوند )- پروانه: ( اجازه ، پرنده )- قلب: (مرکز ، دل )- شیرین: ( نام زنان ، گونه ای مزه )- گور: ( قبر ، گورخر )- گوی: ( بگو ، توپ )- نی: ( ساز ، گیاه نی )- باز: ( پرنده ، دوباره، گشاده )- بند: ( ریسمان ، اسارت )- مهر: ( خورشید ، مهربانی )- چنگ: ( ساز ، مشت )- چین: ( کشور ، شکن )- دوش: ( شانه ، دیشب )- زاد: ( توشه ، به جهان آمد )- نهاد: ( گذاشت ، ذات )- داد: ( عدالت ، بخشید )- روان: ( جان ، جاری )- شوی: ( بشوی ، شوهر )- روی: ( چهره ، بالا، فلز روی )- جوی: ( رود ، بجوی )- گلیم: ( گستردنی ، گل هستیم )- غریب:(ناشناس، شگفت )- قامت:(تکبیر نماز، قد )- پرده:( اصطلاح موسیقی، حجاب )- لب: ( اندام تن، کنار )- هزار: ( بلبل، عدد)- صاحب خبر: (پیک، دلبر)-

جناس ناهمسان (ناقص)

$  هر گاه دو واژه در حرکت یا یک حرف با هم اختلاف داشته باشند جناس ناقص، پدید می‌آید؛ مانند: کمند / سمند –  آمار / مار –  بنات /  نبات –  کان / مکان – آرام / رام 

جناس
جناس

خودآزمایی

  1. در کدام بیت آرایه « تکرار » به کار رفته است؟

الف) بیا و برگ سفر ساز و زاد ره برگیر                      که عاقبت برود هــــر که او ز مادر زاد

ب) گر چین سر زلف تو مشاطــه گشــاید                        عطار به یک جو نخرد نافـه ی چین را

پ) مشـو دل بســتـۀ هســــتی کــه دوران                        هـــــر آن را زاد، زاد از بـهر کـــشــتن

ت) موجـــــها خــــــــوابیـده‌اند آرام و رام                       طبل طـــــوفان از نوا افـــــــــتاده اسـت.

  • در کدام بیت آرایه « جناس ناقص » به کار برده نشده است؟

الف) موجـــــها خــوابیده‌اند آرام و رام                           طبل طـــــوفان از نوا افـــــــتاده اسـت.

ب) دادگـــر آسـمان کـه داد بـــشــر داد                           داد کـــه تـا خـــاکـیان رهـــــند ز بیـداد

پ) دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود                          جان به هوای کوی او خــدمت تن نمی‌کند

ت) گـر چه سر عـربده و جنـگ داشت                           تنــگ شکر در دهن تنــــگ داشــــــت

  • در کدام بیت آرایه « جناس » به کار برده نشده است؟

الف) خود کار من گذشــــــت ز هر آز و آرزو                 از کان و از مکــــــان پی ارکانم آرزوست.

ب) دوش از در مــــیخــانه کشــیدند به دوشـــم                 تـــــا روز جـــــزا مــــست ز کیفیت دوشــم

پ) ایـــــا غزال ســـــرای و غـــزل سرای بدیع                بــــگیر چنگ به چنگ اندر و غزل بسرای

ت) طومـــــــار نـــدامت اســــت طبــــع مــــــن                حــــرفی اســـت هــــــر آتشی ز طومـــارم

  • در همه بیتها به جز بیت … آرایه « جناس » به کار رفته است. 

الف) عجب نیست از خــاک اگر گل شکـــفت                   کـــــه چندین گــل اندام در خاک خفت

ب) بیا و بــــرگ سفر ساز و زاد ره بـــرگیر                   که عاقبت برود هـر که او ز مادر زاد

پ) طریقی فــــــــرا پیش گـــیر و رهـــــــــی                   همی‌رو کـــــه از قــید هســتی رهــی

ت) از خطر خیزد خطر زیراکه سود ده چهل                   بر نبندد گـر بترسد از خطر بازارگان

  • در همه بیتها به جز بیت … آرایه « جناس » به کار رفته است.                                                               (سراسری زبان، ۸۵)

الف) هیـچ یادم نرود این مــعنی                                    کـــه مـرا مادر من نادان زاد

ب) قــــدر اســــتاد نکو دانـستن                                    حیف استاد بـــــه من یاد نداد

پ) گفت استاد مبر درس از یاد                                    یاد باد آنچه به من گفت استاد

ت) پس مرا منت از استاد بـــود                                    که به تعلیم مــــن استاد استاد

  • در همه بیتها به جز بیت … آرایه « جناس تام » به کار رفته است.  

الف) اگر چه باد صبا روح پرور است به لطف                بــــــه گرد لطف تو کــــی می‌رسد فـدای تو باد

ب) دادگـــر آســــــمان کـــــــه داد بـــشــــر داد                داد کــــــه تــــــا خـــاکـــــیان رهـــــند ز بیـــداد

پ) بیا بیا بــــــت رضوان غـلام حـــورنـــــهاد                 که حق هر آن چه جمال‌است و حسن بر تو نهاد

ت) از گلستان رخت باری مــرا گر هیچ نیست                 مرغزار چشـــــم من پر ارغوان است از غمت

  • در همه‌ی  ابیات ، به جز بیت  …… نوعی جناس وجود دارد .

۱) گر تو را آهنگ وصل ما نباشد گو مباش / دوستان را جز به دیدار تو هیچ آهنگ نیست

۲) با زمانی دیگر انداز ای که پندم می‌دهی / کاین زمانم گوش بر چنگ است و دل در چنگ نیست

۳) چشم از آن روز که بر کردم  و رویت دیدم / به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست

۴) ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت / آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست

  • در همه بیتها به جز بیت … آرایه « جناس تام » به کار رفته است.

الف) منگر که شه و میری بنگر کـه همی‌مــیری               در زیر یکی توده رو «کم ترکوا» برخوان

ب) باری است سر بر دوش من خواهم فکندن بار من             باری چو باری می‌کـشم بر دوش هـــم بار شما

پ) بادت به دست باشد اگــــر دل نهی بـــــه هیچ              در معرضـــــی که تخت سلیمان رود به باد

ت) داد تــو را داد تــــــا کــــــه داد دهــــی تـــــو     گــــــــر نـــــدهی داد داد از تــــوکنــــد داد

آموزه دوازدهم: جناس و انواع آن

به دو کلمۀ همجنس و همسان «جناس» می‌گویند. این دو گاه جز معنا، هیچ گونه تفاوتی با هم ندارند، و گاه علاوه بر معنا، در یک واج (مصوّت یا صامت) ناهمسان هستند.

جناس در یک نگاه کلیّ دو دسته است: همسان و ناهمسان.

جناس همسان: یکسانی دو واژه، با معانی متفاوت است. ارزش موسیقایی جناس تام در سخن بسیار است.

برادر که دربند خویش است نه برادر، نه خویش است. (سعدی)  [خویش: ۱- خود ۲- خویشاوند]

پدر با پسر یکدگر را کنار / گرفتند کرده غم از دل کنار (اسدی توسی)   [کنار: ۱- آغوش ۲- کرانه؛ گوشه]

انواع جناس ناهمسان

اختلافی: ناهمسانی واژه‌ها در یک واج اوّل، وسط یا آخر

مگذران روز سلامت به ملامت، حافظ / چه توقّع ز جهان گذران می‌داری   (حافظ)

کنونت که چشم است اشکی ببار / زبان در دهان است عذری بیار (سعدی)

بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی (رودکی)

دل من هست از این بازار، بیزار/  قسم خواهی به دادار و به دیدار (نظامی)

افزایشی: ناهمسانی واژه‌ها در تعداد حرف.

کفر است در طریقت ما کینه داشتن / آیین ماست سینه چو آیینه داشتن    (طالب آملی)

گر مر او را این نظر بودی مدام / چون ندیدی زیر مشتی خاک، دام (مولوی)

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند، ناز آرند / که با این درد اگر در بندِ درمان اند، درمانند (حافظ)

حرکتی: ناهمسانی واژه‌ها در مصوّت‌های کوتاه.

نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی / که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی (حافظ)

ای مِهر تو در دل ها، وی مُهر تو بر لب ها / وی شور تو در سرها، وی سرّ تو در جان ها (سعدی)

مکن تا توانی دلِ خلق، ریش / وگر می کُنی، می کَنی بیخ خویش (سعدی)

توجّه: جناس میان دو واژه را زمانی جناس ناقص می‌خوانیم که اختلاف آنها بیش از یک حرف (واج) نباشد.

اشتقاق: همریشه بودن واژه‌ها در حروف اصلی را «اشتقاق» می‌نامند، این هم ریشگی و تکرار واج‌ها بر موسیقی سخن می‌افزاید.

گل نعمتی است هدیه فرستادها ز بهشت / مردم کریم تر شوند اندر نعیم گل   (کسایی)

واژه های مشخّص شده از یک ریشه (ن، ع، م) ساخته شده اند و چند واج یکسان دارند؛ این یکسانی واجها از عوامل غنای موسیقی لفظی شعر است.

وجه خدا اگر شودت منظر نظر / زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی (حافظ)

ز مشرق سرکوی، آفتاب طلعت تو / اگر طلوع کند طالعم همایون است (حافظ)

در این دو بیت، کلمات «منظر و نظر» و « طلعت، طلوع، طالع»، به ترتیب، در سه صامت «ن، ظ، ر» و «ط، ل، ع» مشترک اند. این هم ریشگی، موسیقی دل نشینی را به وجود آورده است.

توجّه: گاه دو واژه که هم ریشه هستند، تنها در یک حرف با هم اختلاف دارند، در این حالت هم جناس دارند و هم اشتقاق. اما اگر اختلاف آنها در بیش از یک حرف باشد و با هم، هم ریشه باشند، فقط اشتقاق خواهند داشت.

نوح تویی، روح تویی، فاتح و مفتوح تویی /  سینۀ مشروح تویی، بر در اسرار مرا مولانا  (مولوی)

جناس

خودارزیابی

۱- در بیت های زیر، انواع جناس را مشخّص کنید.

در دل، عطش عشق خدایی ما راست / دیوانۀ وصلیم و جدایی ما راست (قیصر امین پور)  [جناس ناهمسان اختلافی]

بهرام که گور می گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت (خیام)  [جناس همسان] [گور:۱- گورخر ۲- قبر]

بگفت از سور کمتر گوی با مور / که موران را قناعت خوش تر از سور (پروین اعتصامی) [جناس ناهمسان اختلافی]/ سور: مهمانی

در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را / مُهر لب او بر در این خانه نهادیم (حافظ) [جناس ناهمسان حرکتی] / مهر: دوستی / مُهر: مهر نامه / [جناس ناهمسان اختلافی]

زد به دلم در آتشی، عشق بتی که نام او / زُهره و آفتاب را زَهره به آب می کند (نظامی) [جناس ناهمسان حرکتی] / زُهره: ناهید / زَهره: کیسه صفرا

هر که گوید کلاغ چون باز است / نشنوندش که دیده ها باز است (سعدی) [جناس همسان] / [باز:۱- باز شکاری ۲- گشاده]

تا روانم هست نامت بر زبان دارم روان / تا وجودم هست خواهد بود نقشت در ضمیر (سعدی) [جناس همسان] / [روان:۱- جان ۲- جاری]

غم خویش در زندگی خور که خویش / به مرده نپردازد از حرص خویش (سعدی) [جناس همسان] / [خویش:۱- خود ۲- خویشاوند ۳- خود]

آسمان صاف و شب آرام/ بخت خندان و زمان رام/ خوشۀ ماه فروریخته در آب / شاخه ها دست برآورده به مهتاب (فریدون مشیری)  [جناس ناهمسان افزایشی]

وه چه بیگانه گذشتی، نه کلامی نه سلامی / نه نگاهی به نویدی، نه امیدی به پیامی (شفیعی کدکنی) [جناس ناهمسان اختلافی]

به مُلکِ جَم، مشو غرّه که این پیران رویین تن / به دستانت به دست آرد، اگر خود پور دستانی (خواجوی کرمانی) [جناس ناهمسان افزایشی]/ [دستان:۱- نیرنگ ۲- لقب زال]

به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق / مژه بر هم نزند، گر بزنی تیر و سنانش (سعدی) [جناس ناهمسان اختلافی]

مرا زمانه ز یارم به منزلی انداخت / که راضی ام به نسیمی کز آن دیار آید (یغمای جندقی) [جناس ناهمسان افزایشی]/

ای دلیل دلِ گم گشته، خدا را مددی / که غریب ار نبرد ره، به دلالت برود (حافظ)

ای بسا شاعر، که او در عمر خود، نظمی نساخت / وی بسا ناظم، که او در عمر خود، شعری نگفت (محمّد تقی بهار) [جناس ناهمسان اختلافی]/

گر تیغ برکشد که محبّان همی زنم / اوّل کسی که لاف محبّت زند، منم (سعدی) [جناس ناهمسان اختلافی]/

۲- برای هریک از انواع جناس از کتاب فارسی خود، نمونه ای بنویسید.

[جناس ناهمسان اختلافی]: الهی فضـــــل خود را یار ما کن / ز رحمت یک نظر در کار ما کن

[جناس ناهمسان افزایشی]: در بر مــن ره چــو به پایان بــرد / از خجـــــلی سر به گریبان برد

 [جناس ناهمسان حرکتی]: شکر کند چرخ فلک، از مَلِک و مُلک و مَلَک / کز کرم و بخشش او، روشن و بخشنده شدم 

[جناس همسان]: به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب / که علم کند به عالم شهدای کربلا را [که:۱- چه کسی ۲- حرف پیوند]