آموزه سوم: پاسداری از حقیقت

در این فصل، متن‌هایی را می خوانیم که در آنها نویسنده یا شاعر، تفکّر آگاهی بخش یا انتقادی خویش را درباره دادگری، عدالت خواهی، بیدادگری، ستم ستیزی، آزادی و حق جویی، بازگو می کند. به این گونه متن‌ها که در حقیقت، فریاد مظلومیت آزادی خواهان را به گوش می رساند و خواننده را به ایستادگی، مبارزه و سازش ناپذیری در برابر ظلم، فرامی خواند، «ادبیات پایداری» یا «ادب مقاومت» می گویند.
ایستادگی در برابر بیدادگری‌های اشخاص و حکومت‌های ظالم در تاریخ همهٔ ملّت‌ها دیده می شود؛ هنگامی که یک ملّت یا جامعه به مبارزه با عوامل استبداد و استکبار داخلی یا تجاوز بیگانگان بر می خیزد، از سروده‌ها یا نوشته‌هایی بهره می گیرد که موضوع اصلی آنها، ستایش آزادی و آزادی خواهی و دعوت به مبارزه و پایداری در برابر بیدادگران است.

قلمرو زبانی: مهر: مهریه، کاوین / مادر: منظور حضرت زهرا / تو: مرجع ضمیر امام حسین / قلمرو ادبی: قالب: سپید / قیام درختان: جانبخشی / حسن تعلیل(علت روییدن درختان تو هستی) / اغراق

پیام: بزرگداشت امام حسین

قلمرو زبانی: شرف: آبرو، بزرگ‌منشی، بزرگواری / شفق: سرخی شامگاهی / نجابت: اصالت، پاک منشی، بزرگواری/ آینه دار: کسی که آیینه را در پیش عروس یا هر کس دیگر نگه دارد تا خود را در آن ببیند، آرایشگر / فلق: فجر، سپیده صبح / محراب: قبله، جای ایستادن پیشنماز / قلمرو ادبی: خون: مجاز از جان باختن، شهادت / سرخگون کرد: کنایه از این که اعتبار بخشید / شفق، فلق: تضاد / شفق آیینه دار: جانبخشی / گزاردن: ادا کردن، انجام دادن (بن ماضی: گزارد، بن مضارع: گزار) (هم آوا؛ گذاشتن: نهادن)

پیام: بزرگداشت جانفشانی امام حسین

قلمرو زبانی: رفیع: بلند، مرتفع، ارزشمند / حضیض: فرود، جای پست در زمین یا پایین کوه / قلمرو ادبی: گودال خون .. مکیده: جانبخشی / تلمیح به داستان جان باختن امام حسین / هیچ گودالی … رفیع …: متناقض نما / تلمیح به « شَرَفُ المَکانِ باِلمَکینِ» (ارزش هر جای و جایگاهی به کسی است که در مکان قرار دارد.)/ رفیع، حضیض: تناقض / از گودال بپرس: جانبخشی

پیام: بزرگداشت جانفشانی امام حسین

قلمرو زبانی: کاینات: همه هستی / قلمرو ادبی: شمشیری … آمد: کنایه از گلوی تو را برید و شهید کرد / حسینی، یزیدی: تضاد / واژه آرایی: هر، چیز / تلمیح به داستان جان باختن امام حسین / اغراق

پیام: روبارویی حق و باطل

قلمرو زبانی: سخره: مسخره کردن، ریشخند (هماواواره؛ صخره: خرسنگ)/ بی قدر: بی ارزش (هم‌آوا←غدر: نابکاری، خیانت)/ غبطه: رشک بردن، حال و روز کسی را آرزو داشتن بی آنکه خواهان زوال او باشیم. / قلمرو ادبی: مرگ، زندگی: تضاد / مرگت … به سخره گرفت: جانبخشی، کنایه  (مرگ تو از زندگانی ارزشمندتر است.)

پیام: بزرگداشت شهادت

قلمرو زبانی: تراز: سطح / قلمرو ادبی: خون: مجاز از جان باختن / خونبها: دیه ، پولی که در ازای خون مقتول به بازماندگان او دهند / خونت … ایستاد: جانبخشی

پیام: بزرگداشت شهادت

قلمرو زبانی: عزم: اراده، قصد (هم آوا؛ عظم: استخوان) / ضامن: ضمانت کننده، کفیل، به عهده گیرنده غرامت / دوام: ماندگاری، دیرپایی / قلمرو ادبی: اغراق / خون: مجاز از جان باختن / امضا: مجاز از تأیید کننده

پیام: بزرگداشت شهادت

قلمرو زبانی: پاسداری: نگهبانی / صداقت: راستی / قلمرو ادبی: تنهاتر از شجاعت: جانبخشی / گوشه تاریخ: اضافه استعاری / وجدان تاریخ: اضافه استعاری (تاریخ همانند انسان وجدان دارد)

پیام: حقانیت امام حسین

قلمرو ادبی: شیرین ترین لبخند: حس آمیزی / لبان اراده: اضافه استعاری / لبخند، لب: تناسب

پیام: استواری عزم امام حسین

قلمرو زبانی: تناور: تنومند، فربه، قوی جثه / قلمرو ادبی: کودک عقل: اضافه تشبیهی / کلاه از … می‌افتد: جانبخشی، کنایه از این که عقل توان شناخت تو را ندارد.

پیام: ناتوانی خرد در شناخت امام

قلمرو زبانی: تالاب: آبگیر، برکه / قلمرو ادبی: گذرگه تاریخ: اضافه تشبیهی / جامی از فرهنگ: استعاره (فرهنگ مانند نوشیدنی است در جام تو)/ تشنه شهادت: اضافه استعاری / تشنه: کنایه از بسیار علاقه مند، خواستار / رهگذار: رهگذر، عبور کننده (هماوا؛ گزار: گزارنده؛ انجام دهنده)/  تلمیح به حدیث «و بذَل مُهجَتهُ فیِکَ لِیسْتنَقذَ عبِادکَ منَ الجَهالهَ و حَیرَه الضَّلاله.» (او، حسین (ع)، خونش را در راه تو داد تا بندگانت را از نادانی و سرگردانیِ گمراهی نجات بخشد.)

پیام: شهادت امام حسین سبب فرهنگمند شدن مردم شد.

قلمرو زبانی

۱- مترادف و متضاد واژه «رفیع» را از متن درس بیابید. – = مرتفع / ≠حضیض

۲- از متن درس، برای نمودار زیر، گروه اسمی مناسب بیابید؛ سپس به کمک آن جاهای خالی را پرکنید.

گروه اسمی
گروه اسمی
گروه اسمی
برای آگاهی بیشتر از نقش در زبان فارسی اینجا را کلیک کنید.
پیمایش به بالا